کلمه جو
صفحه اصلی

خدابین

فارسی به انگلیسی

who discerns the truth, godly


فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه در اعمال و رفتار خود متوجه خدا باشد .

لغت نامه دهخدا

خدابین. [ خ ُ ] ( نف مرکب ) آنکه در کارها به خدا توجه دارد. متوجه بحق. مقابل خودبین. خداشناس :
مبین در خود که خودبین را نظر نیست
خدابین شو که خود دیدن هنر نیست.
نظامی.
خدابین شو که پیش اهل بینش
تنک باشد حجاب آفرینش.
نظامی.
- امثال :
هیچ خودبین خدابین نبود.


کلمات دیگر: