کلمه جو
صفحه اصلی

رد گشته

فرهنگ فارسی

قبول نشده مردود رد شده رانده شده دور شده مطرود .

لغت نامه دهخدا

ردگشته. [ رَ گ َ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) قبول نشده. مردود. ردشده. رانده شده. دورشده. مطرود :
گرچه ز فرمان تو بگذشته ام
رد مکن کز همه ردگشته ام.
نظامی.
و رجوع به رد گشتن شود.


کلمات دیگر: