نام یکی از حکام آذربایجان
خجور سغد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خجورسغد. [ خ َ س ُ ] ( ( اِ ) نره. ذکر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به خچورسغد در این لغتنامه شود.
خجورسغد. [ خ َ س ُ] ( اِخ ) نام مکانی صعب العبور است. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به «خپور» و «خپورسغد» در این لغتنامه شود.
خجورسغد. [ خ َ س ُ ]( اِخ ) نام یکی از حکام آذربایجان. ( ناظم الاطباء ).
خجورسغد. [ خ َ س ُ] ( اِخ ) نام مکانی صعب العبور است. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به «خپور» و «خپورسغد» در این لغتنامه شود.
خجورسغد. [ خ َ س ُ ]( اِخ ) نام یکی از حکام آذربایجان. ( ناظم الاطباء ).
کلمات دیگر: