( اسم ) کاج .
زاری و تضرع کردن به درگاه خدا یا بانگ کردن گاو .
زاری و تضرع کردن به درگاه خدا یا بانگ کردن گاو .
ناج . [ جِن ْ ] (ع ص ) باد زودرو. (مهذب الاسماء). || بعیر ناج ؛ شتر تیز رونده . ج ، نواجی . (ناظم الاطباء).
ناج . (اِ) ناژ. ناجو. (ناظم الاطباء). ناژو. رجوع به ناجو شود.
ناج . (اِخ ) ابن یشکربن عدران قبیله است و اکثر از علماء و روات منسوبند به وی . (منتهی الارب ذیل نوج ).