کلمه جو
صفحه اصلی

جائع

عربی به فارسی

گرسنه , دچار گرسنگي , حاکي از گرسنگي , گرسنگي اور , حريص , مشتاق


فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) گرسنه . جمع جایمین ( جائمین ).

گرسنه، مردگرسنه، جایع، جیاع جمع
( صفت اسم ) گرسنه . جمع جایمین ( جائمین ).

فرهنگ معین

(یِ ) [ ع . جائع ] (ص . اِ. ) گرسنه ،. ج . جایعین .

لغت نامه دهخدا

جائع. [ ءِ ] ( ع ص ) از: جوع. گرسنه. ( منتهی الارب ).

جایع. [ ی ِ ] ( ع ص ) جائع. ج ، جیاع. رجوع به جائع شود.

جدول کلمات

گرسنه


کلمات دیگر: