چالاک . کسیکه چابک و سبک نشیند و خیزد . خوش ادا .
چابک نشین
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چابک نشین. [ ب ُ ن ِ ] ( نف مرکب ) چالاک. کسی که چابک و سبک نشیند و خیزد. خوش ادا :
چنان چابک نشین بود آن دلارام
که برجستی برین مقدار ده گام.
چنان چابک نشین بود آن دلارام
که برجستی برین مقدار ده گام.
نظامی ( خسرو و شیرین ).
کلمات دیگر: