کلمه جو
صفحه اصلی

حاء

لغت نامه دهخدا

حاء. ( اِ ) نام حرف ششم از حروف هجاء عرب.

حاء. ( ع ص ) مرد صالح. مرد نیکوکار. || زن بلندآواز. زن جهوریةالصوت. || زن زبان دراز. زن سلیطه. || ( اِخ ) نام مردی. || نام قبیله ای.

حاء. (اِ) نام حرف ششم از حروف هجاء عرب .


حاء. (ع ص ) مرد صالح . مرد نیکوکار. || زن بلندآواز. زن جهوریةالصوت . || زن زبان دراز. زن سلیطه . || (اِخ ) نام مردی . || نام قبیله ای .



کلمات دیگر: