کلمه جو
صفحه اصلی

یابسات

لغت نامه دهخدا

یابسات. [ ب ِ ] ( ع ص ) ج ِ یابسة. رجوع به یابسة شود.
- یابسات قروح ؛ ادویه ای که جراحات را خشک سازد. ( الفاظالادویه ص 10 ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یَابِسَاتٍ: خشک ها
ریشه کلمه:
یبس (۴ بار)

(به ضم و فتح اول) خشکیدن. و آن این است که چیزی تر بوده سپس بخشکد. . هیچ تر و خشکی به زمین نمی‏افتد مگر آنکه در کتابی آشکار است رجوع شود به «رَطْب». . یَبَس (بر وزن فرس) مکانی است که در آن آب بوده و خشک شده باشد. یعنی به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شب هنگام از مصر خارج کن و راه خشکی در دریا برای آنها بزن. . و هفت سنبله سبز و بقیه خشک.


کلمات دیگر: