سختی که شتران را هلاک کند
جائحه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جائحة. [ءِ ح َ ] (ع ص ) از جَوح . || (اِ) سختی که شتران را هلاک کند. || بلا. (منتهی الارب ).
( جائحة ) جائحة. [ءِ ح َ ] ( ع ص ) از جَوح. || ( اِ ) سختی که شتران را هلاک کند. || بلا. ( منتهی الارب ).
( جایحة ) جایحة. [ ی ِ ح َ ] ( ع اِ ) سرما که چیزها را رسد. ( مهذب الاسماء ). آفت. جائحة. رجوع به جائحه شود.
جایحة. [ ی ِ ح َ ] (ع اِ) سرما که چیزها را رسد. (مهذب الاسماء). آفت . جائحة. رجوع به جائحه شود.
کلمات دیگر: