کلمه جو
صفحه اصلی

خیر خواه


مترادف خیر خواه : پاک طینت، خوش فطرت، خیر، خیراندیش، مشفق، مصلح، ناصح، نیک اندیش، نیک خواه

متضاد خیر خواه : بدخواه

برابر پارسی : نیک خواه

فارسی به انگلیسی

benevolent, public - spirited, benevolent, public-spirited, well-wisher, benevolent person, charitable, well-intentioned, well-meaning

فارسی به عربی

مترف

مترادف و متضاد

well-wisher (اسم)
خیر خواه، ادم نیکخواه

propitious (صفت)
مناسب، مساعد، خیر خواه، خوش یمن

well-wishing (صفت)
خیر خواه

gracious (صفت)
خوشایند، مهربان، دلپذیر، بخشنده، رئوف، توفیق دهنده، فیض بخش، زیر دست نواز، خیر خواه، مطبوع دارای لطف

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه نیکی دیگران را خواهد خیراندیش .

فرهنگ معین

(خِ یا خَ. خا ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) آن که نیکی دیگران را خواهد، خیراندیش .

لغت نامه دهخدا

خیرخواه. [ خ َ خوا / خا ] ( نف مرکب ) نیکوخواه. ( از آنندراج ) طالب و رغبت خوبی و نیکی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

ویژگی آن که خیر و خوبی دیگران را می خواهد.

پیشنهاد کاربران

ببخشید یادم رفت پیام بنویسم
کسی که قصد خوب دارد

مهر اندیش

دولتخواه ، دولت پرست


کلمات دیگر: