نیزه منسوب به یزن که نام جایی است در یمن
یزانی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
یزانی . [ ی َنی ی ] (ص نسبی ) نیزه ای منسوب به ذویزن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). رمح یزانی و یزنی ، منسوب است به ذویزن و او از پادشاهان حمیر بود. (مهذب الاسماء). یزنی . ازنی . ازانی . منسوب است به ذویزن . (یادداشت مؤلف ).
یزانی. [ ی َنی ی ] ( ص نسبی ) نیزه ای منسوب به ذویزن. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ). رمح یزانی و یزنی ، منسوب است به ذویزن و او از پادشاهان حمیر بود. ( مهذب الاسماء ). یزنی. ازنی. ازانی. منسوب است به ذویزن. ( یادداشت مؤلف ).
یزأنی. [ ی َ ءَ نی ی ] ( ص نسبی ) نیزه منسوب به یزن که نام جایی است در یمن. ( از متن اللغة ) ( از ناظم الاطباء ). یزانی.
یزأنی. [ ی َ ءَ نی ی ] ( ص نسبی ) نیزه منسوب به یزن که نام جایی است در یمن. ( از متن اللغة ) ( از ناظم الاطباء ). یزانی.
کلمات دیگر: