<div class="boxBd">( اِ ض ِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - سبز شدن ، به رنگ سبز درآمدن . ۲ - سبز شدن کشت .</div>

( اِ ض ِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - سبز شدن ، به رنگ سبز درآمدن . ۲ - سبز شدن کشت .

فرهنگ معین

<div class="boxBd">اخضرار. [ اِ ض ِ ] ( ع مص ) سبز شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). سبز شدن کشت. || سیاه شدن شب. || بریده گردیدن.</div>

اخضرار. [ اِ ض ِ ] ( ع مص ) سبز شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). سبز شدن کشت. || سیاه شدن شب. || بریده گردیدن.

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">سبزشدن، برنگ سبزدر آمدن، سبزشدن کشت<br>( مصدر ) ۱ - سبز شدن برنگ سبز در آمدن . ۲ - سبز شدن کشت .<br>سبز شدن</div>

سبزشدن، برنگ سبزدر آمدن، سبزشدن کشت ( مصدر ) ۱ - سبز شدن برنگ سبز در آمدن . ۲ - سبز شدن کشت . سبز شدن