منسوب به هداد که بطنی از ازد است
هدادی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هدادی. [ هََ دْ دا دی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به هداد که بطنی از ازد است. ( سمعانی ).
هدادی. [ هََ دْ دا دی ی ] ( اِخ ) عقبةبن سنان بن سعدبن جابرالدارع الهدادی ، مکنی به ابوبشر از مردم بصره است. از هیثم بن شراج و غسان بن مضر روایت دارد. محمدبن یونس الکدیمی و یحیی بن صاعد را از وی روایت است. ( اللباب فی تهذیب الانساب ).
هدادی. [ هََ دْ دا دی ی ] ( اِخ ) عقبةبن سنان بن سعدبن جابرالدارع الهدادی ، مکنی به ابوبشر از مردم بصره است. از هیثم بن شراج و غسان بن مضر روایت دارد. محمدبن یونس الکدیمی و یحیی بن صاعد را از وی روایت است. ( اللباب فی تهذیب الانساب ).
هدادی . [ هََ دْ دا دی ی ] (اِخ ) عقبةبن سنان بن سعدبن جابرالدارع الهدادی ، مکنی به ابوبشر از مردم بصره است . از هیثم بن شراج و غسان بن مضر روایت دارد. محمدبن یونس الکدیمی و یحیی بن صاعد را از وی روایت است . (اللباب فی تهذیب الانساب ).
هدادی . [ هََ دْ دا دی ی ] (ص نسبی ) منسوب به هداد که بطنی از ازد است . (سمعانی ).
کلمات دیگر: