lead seal
پلمب
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
سرب، اسرب، ساچمه، مهرسربی کوچک
فرهنگ معین
(پُ لُ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - قطعة سرب یا موم آب شده ای که برای جلوگیری از دستکاری و سوءاستفاده به سر پاکت یا در مغازه یا خانه یا مکان دیگری مهر شود، مهرو موم . (فره ). ۲ - مجازاً به معنی تعطیل کردن و بستن جایی .
فرهنگ عمید
مُهر سربی کوچک سوراخ دار که بعد از بستن در جایی یا چیزی با نخ به آن وصل می کنند تا از دست خوردگی در امان بماند.
* پلمب شدن: (مصدر لازم ) [مجاز] بسته شدن، تعطیل شدن جایی.
* پلمب شدن: (مصدر لازم ) [مجاز] بسته شدن، تعطیل شدن جایی.
مُهر سربی کوچک سوراخدار که بعد از بستن در جایی یا چیزی با نخ به آن وصل میکنند تا از دستخوردگی در امان بماند.
〈 پلمب شدن: (مصدر لازم) [مجاز] بسته شدن؛ تعطیل شدن جایی.
جدول کلمات
سرب, مهر سربی
پیشنهاد کاربران
بسته
کلمات دیگر: