کلمه جو
صفحه اصلی

یرر

فرهنگ فارسی

سخت گردیدن سخت گردیدن سنگ

لغت نامه دهخدا

یرر. [ ی َ رَ ] ( ع اِ ) سختی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سختی و صلابت سنگ. ( ناظم الاطباء ).

یرر. [ ی َ رَ ] ( ع مص ) سخت گردیدن. یر الحجر یرراً؛ سخت گردید سنگ. و در آب و گل و مانند آن گفته نشود و مخصوص است به چیزهای صلب. ( منتهی الارب ). سخت گردیدن سنگ. ( ناظم الاطباء ).

یرر. [ ی َ رَ ] (ع اِ) سختی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سختی و صلابت سنگ . (ناظم الاطباء).


یرر. [ ی َ رَ ] (ع مص ) سخت گردیدن . یر الحجر یرراً؛ سخت گردید سنگ . و در آب و گل و مانند آن گفته نشود و مخصوص است به چیزهای صلب . (منتهی الارب ). سخت گردیدن سنگ . (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: