کلمه جو
صفحه اصلی

یرت

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- چراگاه ایلات وعشایر. ۲- محل خیمه وخرگاه . ۳-مسکنمنزل . ۴-یورد

لغت نامه دهخدا

یرت.[ ی ُ ] ( ترکی ، اِ ) آرامگاه و منزل و مقام و جای توقف و مسکن. ( ناظم الاطباء ). یورت. یرد. یورد. منزل. مسکن. مأوی. اتاق. هریک از اتاقهای یک خانه : این خانه ده یرت دارد. ( یادداشت مؤلف ). منزل را گویند. ( آنندراج ) ( غیاث ) :
خامش که من در یرت دل
اردوی سلطان می زنم.
مولوی.
|| مخیم چادرنشینان ترک.اقامتگاه ایل چادرنشین : یرت ایل کرد چگنی در اطراف قزوین است. ( یادداشت مؤلف ).

یرة. [ ی َرْ رَ ]( ع اِ ) آتش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

یرت .[ ی ُ ] (ترکی ، اِ) آرامگاه و منزل و مقام و جای توقف و مسکن . (ناظم الاطباء). یورت . یرد. یورد. منزل . مسکن . مأوی . اتاق . هریک از اتاقهای یک خانه : این خانه ده یرت دارد. (یادداشت مؤلف ). منزل را گویند. (آنندراج ) (غیاث ) :
خامش که من در یرت دل
اردوی سلطان می زنم .

مولوی .


|| مخیم چادرنشینان ترک .اقامتگاه ایل چادرنشین : یرت ایل کرد چگنی در اطراف قزوین است . (یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: