مترادف بریگاد : جوخه، تیپ
بریگاد
مترادف بریگاد : جوخه، تیپ
مترادف و متضاد
۱. جوخه
۲. تیپ
فرهنگ فارسی
عدهای کارگ رکه زیر دست یک سرکارگرباشند
( اسم ) ۱- چندین واحد نظامی از یک صنف که تحت فرماندهی یک سرتیپ ( ژنرال ) باشند . ۲- واحدی مرکب از دو فوج تیپ .
( اسم ) ۱- چندین واحد نظامی از یک صنف که تحت فرماندهی یک سرتیپ ( ژنرال ) باشند . ۲- واحدی مرکب از دو فوج تیپ .
فرهنگ معین
(بِ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - واحد نظامی مرکب از دو فوج ، تیپ . ۲ - چندین واحد نظامی از یک صنف که تحت فرماندهی یک سرتیپ (ژنرال ) باشند.
لغت نامه دهخدا
بریگاد. [ بْری / ب ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) چندین واحد نظامی از یک صنف که تحت فرماندهی یک سرتیپ ( ژنرال ) باشند. || واحدی مرکب از دو فوج. تیپ. ( فرهنگ فارسی معین ).
- بریگاد قزاق ؛ تیپ مستقل ایرانی ، تحت ریاست صاحب منصبان روسی و مرکب از دو فوج سوار و یک دسته موزیک که در سنه 1296 هَ. ق. موجب امتیاز و قرارداد مخصوص تحت نظر مربیان و مشاقان روسی و از روی اصول و نظامات قزاق تزاری ، در ایران تشکیل یافت ، و بعدها بتدریج تشکیلات آن توسعه پذیرفت ، و واحدهای پیاده و آتشبار و افواج مختلف ولایات به آن ضمیمه شد، و عاقبت عملاً تشکیلات آن ازصورت بریگاد ( = تیپ ) به صورت دیویزیون ( = لشکر ) درآمد. ( از دایرة المعارف فارسی ). و رجوع به همین مأخذ و نیز رجوع به قزاق شود.
- بریگاد قزاق ؛ تیپ مستقل ایرانی ، تحت ریاست صاحب منصبان روسی و مرکب از دو فوج سوار و یک دسته موزیک که در سنه 1296 هَ. ق. موجب امتیاز و قرارداد مخصوص تحت نظر مربیان و مشاقان روسی و از روی اصول و نظامات قزاق تزاری ، در ایران تشکیل یافت ، و بعدها بتدریج تشکیلات آن توسعه پذیرفت ، و واحدهای پیاده و آتشبار و افواج مختلف ولایات به آن ضمیمه شد، و عاقبت عملاً تشکیلات آن ازصورت بریگاد ( = تیپ ) به صورت دیویزیون ( = لشکر ) درآمد. ( از دایرة المعارف فارسی ). و رجوع به همین مأخذ و نیز رجوع به قزاق شود.
فرهنگ عمید
تیپ.
کلمات دیگر: