کلمه جو
صفحه اصلی

خیریه


برابر پارسی : نیکویی، رستگاری

فارسی به انگلیسی

charitable, eleemosynary, philanthropic


charitable, eleemosynary, philanthropic, charity institution

charity institution


فارسی به عربی

خیری , رفاهیة

مترادف و متضاد

samaritan (صفت)
خیریه، سامری

benevolent (صفت)
خیراندیش، نیکخواه، خوشدل، کریم، خیریه، پاک بین

charitable (صفت)
مهربان، خوشدل، خیریه، سخی، سخاوتمند، دستگیر

philanthropic (صفت)
خیریه، بشر دوست، نوع پرست

philanthropical (صفت)
خیریه

فرهنگ فارسی

( صفت ) مونث خیری وابسته به خیر : امور خیریه ( کالرهایی که نفع و خیر خلق در آن باشد )
نیکو خوب

فرهنگ معین

(خَ یا خِ یِّ ) [ ع . خیریة ] (ص نسب . ) مؤنث خیری ، وابسته به خیر: امور خیریه (کارهایی که نفع و خیر همه در آن باشد ).

لغت نامه دهخدا

خیریة. [ خ َ ری ْ ی َ ] (ص نسبی ) نیکو. خوب . صحیح . خیریت .
- اعمال خیریه ؛ اعمال نیک .
- امور خیریه ؛ کارهای نیک .
- مؤسسه ٔ خیریه ؛ مؤسسه یا جمعیتی متشکل برای اعانت مساکین .


پیشنهاد کاربران

رجوع شود به [dehkhodaworddetail - 234af960c14a4f53a52aa61f18b397a7 - fa. html خیریة]


کلمات دیگر: