پسرانه
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب و مربوط بپسر مقابل دخترانه .
فرهنگ معین
( ~. نِ ) (ص نسب . ) منسوب و مربوط به پسر. مق . دخترانه .
لغت نامه دهخدا
پسرانه. [ پ ِ س َ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق ) منسوب به پسر.
فرهنگ عمید
۱. درخور و مناسب پسران.
۲. (قید ) به شیوۀ پسران.
۲. (قید ) به شیوۀ پسران.
پیشنهاد کاربران
پسرینه. [ پ ِ س َ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به پسر، نرینه در فرزند آدمی : چنین گویند که در این ایام حمزه آذرک در سبزوار زیادت از سی هزار مرد و کودک پسرینه بکشت. ( تاریخ بیهق ) . اطفال پسرینه را جمله خارجیان بکشتند. ( تاریخ بیهق ) . و آنچ پسرینه بودند از فرزندان سلطان هرچند خرد بودند بکشتند. ( جهانگشای جوینی ) .
کلمات دیگر: