خاتمه، دریچه، بستار، رای کفایت مذاکرات، عمل محصور شدن، درب بطری و غیره، دربستن
بستار
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) سست نااستوار .
فرهنگ معین
(بِ ) (ص . اِ. ) ۱ - سست ، نااستوار. ۲ - گرفتار، گرو.
لغت نامه دهخدا
بستار. [ ب ِ ] ( ص ، اِ ) سست و نااستوار است. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( فرهنگ نظام ). بمعنی سست و نااستوار است و اصل آن بی استوار بوده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ). سست و نااستوار و بی ثبات. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به شعوری ج 1 ورق 202 شود :
عروةالوثقی حقیقت مهر فرزندان اوست
شیعتست آنکو که اندر عهد او بستار نیست.
عروةالوثقی حقیقت مهر فرزندان اوست
شیعتست آنکو که اندر عهد او بستار نیست.
ناصرخسرو.
|| آب سرد. ( ناظم الاطباء ).فرهنگ عمید
سست، نااستوار.
دانشنامه عمومی
بستار ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
بستار (ریاضی)
بستار (علوم رایانه)
بستار (ریاضی)
بستار (علوم رایانه)
wiki: علوم رایانه تابعی است که شامل بدنه تابع و محیطی است که تابع در آن تعریف شده است.
تابع زیر را در جاوااسکریپت در نظر بگیرید:
function init() { var name = "Mozilla"; function displayName() { alert(name); } displayName();}init();تابع init() یک متغیر محلی به نام name ایجاد می کند، و سپس تابعی به نام displayName() را تعریف می کند. displayName() تابعی است که درون init() تعریف شده، و تنها درون بدنه این تابع قابل دسترسی است. displayName() متغیر محلی ندارد، ولی از متغیر name تعریف شده در تابع خارجی تر بازاستفاده می کند.
حال اگر کد بالا را اجرا کنیم، یک جعبه پیغام با محتوای Mozilla باز می شود.
تابع زیر را در جاوااسکریپت در نظر بگیرید:
function init() { var name = "Mozilla"; function displayName() { alert(name); } displayName();}init();تابع init() یک متغیر محلی به نام name ایجاد می کند، و سپس تابعی به نام displayName() را تعریف می کند. displayName() تابعی است که درون init() تعریف شده، و تنها درون بدنه این تابع قابل دسترسی است. displayName() متغیر محلی ندارد، ولی از متغیر name تعریف شده در تابع خارجی تر بازاستفاده می کند.
حال اگر کد بالا را اجرا کنیم، یک جعبه پیغام با محتوای Mozilla باز می شود.
wiki: بستار (علوم رایانه)
فرهنگستان زبان و ادب
{brace} [پیوند] بست یا ارتاسازۀ پیچیده ای که با بسته شدن به بخشی از بدن، شکل صحیح را به آن بازمی گرداند
{breechblock} [علوم نظامی] وسیله ای برای مسدود کردن عقب لولۀ توپ یا هویتْزر بعد از خرج گذاری
{closure} [ریاضی] در مورد مجموعه ای از نقاط، اجتماع آن مجموعه و همۀ نقاط انباشتگی آن
{breechblock} [علوم نظامی] وسیله ای برای مسدود کردن عقب لولۀ توپ یا هویتْزر بعد از خرج گذاری
{closure} [ریاضی] در مورد مجموعه ای از نقاط، اجتماع آن مجموعه و همۀ نقاط انباشتگی آن
پیشنهاد کاربران
تعطیل، پایان دادن، بستن ( کار، کارخانه ) ( به انگلیسی :closure )
کلمات دیگر: