به معنی یراغ است که اسب سواری کرده شده و آزموده باشد یرق
یرغ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
یرغ. [ ی َ رَ ] ( ترکی ، اِ ) به معنی یراغ است که اسب سواری کرده شده و آزموده باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). یرق. یراغ. سوغانی.اسب آزموده ایلغاری. ( یادداشت مؤلف ) :
شتابنده را اسب صحراخرام
یرغ داده به زانکه باشد جمام.
شتابنده را اسب صحراخرام
یرغ داده به زانکه باشد جمام.
نظامی.
و رجوع به یراق شود. || اتفاق و اجتماع و مصلحت. ( ناظم الاطباء ).کلمات دیگر: