کلمه جو
صفحه اصلی

پستایی

فارسی به انگلیسی

interchange, periodic, recurrent, rotatory, succession

prepared, kept as reserve, cut out, tailor's word


مترادف و متضاد

preparatory (صفت)
مقدماتی، پستایی، تدارکی، امایشی، مربوط به تهیه مقدمات

preparative (صفت)
مقدماتی، پستایی، پستاگرانه، تدارکی، مربوط به تهیه کردن چیزی

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- پس افت ۲- ( اسم ) روی. بریده و آماد. کفش که کفاشان بر قالب زنند و کفش دوزند .

فرهنگ معین

(پَ ) (ص نسب . ) ۱ - رویة برش شدة چرم که آماده برای دوختن است . ۲ - ذخیره ، اندوخته .

لغت نامه دهخدا

پستائی. [ پ َ ] ( اِ ) اندوخته. ذُخر. ذخیره. یخنی. دست ِ پس. پس انداز.

فرهنگ عمید

پس انداز، اندوخته، ذخیره.


کلمات دیگر: