کلمه جو
صفحه اصلی

خورانیدن

فارسی به انگلیسی

to cause(or give)to eat, to feed


فرهنگ فارسی

بخوردن واداشتن غذا دادن .

واداشتن فرد به مصرف غذا بر خلاف میل وی


فرهنگ معین

(خُ دَ )(مص م . )به خوردن واداشتن .

لغت نامه دهخدا

خورانیدن. [ خوَ / خ ُ دَ ] ( مص ) خوراندن. دادن که بخورد. به خوردن واداشتن. اطعام. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
بهل این خواب و خور که عار این است
مخور و میخوران که کار اینست.
اوحدی.
- درخورانیدن ؛ نزدیک کردن. محبوب کردن. مورد توجه قرار دادن : شیخ گفت خویشتن در ایشان درخورانید وخود را بدوستی ایشان دربندید. ( اسرار التوحید ).
|| چرانیدن ، چون : خورانیدن مرغزاری ستور را. || پیمودن. تشریب. به آشامیدن واداشتن. به آشامیدن فرمودن. ( یادداشت مؤلف ).

دانشنامه عمومی

خورانیدن واداشتن انسان یا جانور به خوردن، برخلاف میل آن ها است. گاهی برای اینکار از لوله ای که از دهان یا بینی فرد عبور کرده است و به معده راه دارد، استفاده می شود. در بیمارستان ها چنانچه فرد روان پریشی از خوردن دارو امتناع ورزد، مسکّن ها را با این شیوه به او می خورانند.
حق مردن
جگر چرب
در برخی از کشورها چنانچه زندانی به اعتصاب غذا روی آورد، او را می خورانند. هرچند که از ۱۹۷۵ میلادی، اعلامیهٔ توکیو از سوی انجمن جهانی پزشکی، زندانی را «قادر به اتخاذ تصمیم به تنهایی و با منطق» معرفی کرده است. خشونتِ خورانیدن به گونه ای است که می توان آن را نوعی شکنجه رده بندی کرد. چراکه خورانیدن می تواند دردناک باشد و موجب خونریزی یا انتقال بیماری شود (چنانچه برای انجام آن از ابزار آلوده استفاده شود).
در پادشاهی متحد بریتانیا، سافراجت هایی که برای دفاع از حق رأی زنان زندانی شده بودند را خوراندند. املین پنکهرست که در آن زمان در زندان به سر می برد از جوّ ترسناک و فریادهای زنان نوشته است. پادشاهی متحد همچنین از روش خورانیدن بر روی جمهوری خواهان ایرلندی استفاده می کرد که منجر به مرگ هم شده است.
در ایالات متحده آمریکا از خورانیدن بطور ادامه داری در بازداشتگاه گوانتانامو استفاده شده است. در مارس ۲۰۰۶ میلادی نامه ای سرگشاده با امضای ۲۵۰ پزشک در لنست منتشر شد که هرگونه همکاری پزشکان در خورانیدن را برخلاف قوانین انجمن جهانی پزشکی می دانستند.

فرهنگستان زبان و ادب

{forced feeding} [تغذیه] واداشتن فرد به مصرف غذا بر خلاف میل وی


کلمات دیگر: