کلمه جو
صفحه اصلی

بزمجه

فارسی به انگلیسی

lizard, gila monster

فارسی به عربی

سحلیة

مترادف و متضاد

lizard (اسم)
سوسمار، طفیلی، مارمولک، بزمجه

فرهنگ فارسی

چلپاسه، نوعی ازسوسمار، وزغه، بزمچه، بزمزه
( اسم ) سوسمار

فرهنگ معین

(بُ مَ جِّ ) ( اِ. ) سوسمار.

لغت نامه دهخدا

بزمجه. [ ب ُ م َ ج َ / ج ِ ] ( اِ ) حیوانی قدری از سوسمار بزرگتر. کَرتَن کَله. بزمژه. ( یادداشت بخط دهخدا ). پژمژه. سوسمار. ( فرهنگ فارسی معین ).
- بزمجه آبی ؛ کروکدیل . ( یادداشت بخط دهخدا ).

فرهنگ عمید

۱. نوعی سوسمار بزرگ، چلپاسه.
۲. [عامیانه] کودک یا جوان شلوغ و پر سروصدا.

دانشنامه عمومی

بُزمَجّه یا بُزمَجه، که با نام های بزمک، بزدوش، بزچوش و بزغاله مار) نیز شناخته می شود، نام گروهی از خزندگانِ عمدتاً بزرگ جثه است که عضو سَردهٔ بزمجه ها (نام علمی: Varanus) به شمار می روند. امروزه نزدیک به ۷۳ گونه بزمجه شناخته شده است؛ اگرچه جایگاه اصلی آن ها در این سرده و احتمال تعلقشان به سرده های مختلف نیاز به بررسی بیشتر دارد. آن ها از تیرهٔ بزمجه ایان هستند؛ تیره ای که شامل بزرگترین مارمولک زنده یعنی اژدهای کومودو است.
بزمجه بنگالی، V. bengalensis
بزمجه ابری، V. nebulosus
بزمجه دومریل، V. dumerilii
بزمجه طلایی، V. flavescens
بزمجه گردن زبر، V. rudicollis
بزمجه ها گردن دراز، دُم و پنجه های قوی، و پاهای عقبی به خوبی شکل گرفته دارند. بیشتر آن ها بر روی خاک زندگی می کنند، اما تعدادی از آن ها نیز درخت پیما و دوزیست هستند. اکثر بزمجه ها گوشت خوار هستند، ولی سه گونه از بزمجه های ساکن فیلیپین از میوهٔ درختان تغذیه می کنند. آن ها تخم گذار هستند و هر بار از ۷ تا ۳۷ تخم در سوراخی که روی آن با خاک پوشانده می شود یا تنهٔ خالی درختان، می گذارند. بیشتر گونه های بزمجه از تخم دیگر جانوران، سوسمارهای کوچک تر، ماهی، و پستانداران ریزجثه تغذیه می کنند.
به نظر می رسد که بزمجه ها از فرگشت یافته ترین مارمولک ها باشند. آن ها دگرگشت نسبتاً بیشتری نسبت به دیگر خزندگان دارند. سامانه های حسیِ مختلفی دارند که در شکار طعمه تأثیر بسزایی دارند و فک پایینی که ممکن است نتواند خوردن شکارهای خیلی بزرگ را به راحتی انجام دهد. تحقیقات اخیر نشان داده است که بعضی بزمجه ها، همانند اژدهای کومودو، زهردار هستند و برخلاف آنچه در گذشته تصور می شد باکتریهای کشنده تولید نمی کنند. گرچه به جای تزریق کردن سم به بدن طعمه از طریق دندان های نیش ـ مانند آنچه در مورد مارها پدید می آید ـ سم در اطراف دندان بزمجه می ماند و تزریق نمی شود، ولی بر اثر تماس جای زخم طعمه ناشی از گازگرفتگی با سم، طعمه از پای درمی آید.
بزمجه ها طولی میان ۲۰ تا ۳۰۰ سانتی متر دارند. غیر از گونهٔ استرالیایی این جانور، دیگر گونه ها دارای اندازه ای بزرگ هستند. اندازهٔ بزمجهٔ استرالیایی (V. brevicaudatus) به حدود ۲۰ سانتیمتر می رسد و اژدهای کومودو (V. komodoensis)، دیگر عضو این خانواده، طول تقریبیِ ۳۶۰ سانتیمتر دارد. در اعضای این خانواده استخوان های جلدی کم شده یا وجود ندارند، پوزه دراز و باریک است، دُم و گردن به نسبت بلند شده اند و نای تقریباً حلقه حلقه است. به دلیل وجود چین خوردگی در هریک از مجاری بینی، سطح پوششیِ بویایی آن ها افزایش یافته است. بینی به دلیل پیدایش استخوان کام فرعی، بزرگ و طویل شده است. زبان دوشاخه و بسیار توسعه یافته است و هنگام بلعیدن غذا در غلاف قاعده ای شکلی جای می گیرد و مانند مارها طعمه را به صورت کامل می بلعند. اندام های حرکتی از نوع زمینی اند و پاها دارای پنج انگشت چنگال دارند و بسیار نیرومند هستند و برای کندن چاله ها و سوراخ های زیرزمینی مورد استفاده قرار می گیرند و برخی گونه ها مثل بزمجهٔ نیل توانایی بالایی در شنا کردن دارند.

دانشنامه آزاد فارسی

بُزْمَجِه (monitor)
بُزْمَجِه
بُزْمَجِه
بُزْمَجِه
بُزْمَجِه
بُزْمَجِه
هر یک از انواع سوسمار۱ها در افریقا، آسیای جنوبی، و استرالیا. بزمجه ها معمولاً بزرگ و حشره خوارند. دارای پاها و چنگال هایی به خوبی توسعه یافته و دم قوی بلندی اند که برای دفاع آن را به گردش درمی آورند. این جانور به خانوادۀ بزمجه ها۲ تعلق دارد. بزمجه ها اژدهای کومودو۳ (Varanus komodoensis)، که بزرگ ترین سوسمار است، و بزمجۀ سالوادور۴ (Varanus salvaforii) را نیز دربرمی گیرند که لاغرتر است و ممکن است طول آن به۲.۵ متر برسد. طول چندین گونۀ دیگر بزمجه، نظیر بزمجۀ Varanus varius، بزمجۀ Varanus giganteus در استرالیا، و بزمجۀ نیل۵ (Varanus niloticus) در افریقا به دو متر هم می رسد. در ایران دو گونه بزمجه زندگی می کنند که عبارت اند از بزمجه (یا وارانوس) هندی Varanus benyalensis benyalensis، و بزمجه (یا وارانوس) بیابانی Varanus griseus.lizardFamily VaranidaeKomodo dragonSalvador’s monitorNile monitor

گویش اصفهانی

تکیه ای: bozmoǰa
طاری: bozmaǰa
طامه ای: bozmaǰa
طرقی: bozmoǰǰa
کشه ای: bozmaǰa
نطنزی: bozmaǰa


واژه نامه بختیاریکا

دو زُو


کلمات دیگر: