cook
پزاندن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
پزانیدن، پختن، پخته کردن، پزاننده:پخته کننده
( مصدر ) ( پزانید پزاند خواهد پزانید بپزان پزاننده پزانیده ) پزانیدن پختن .
( مصدر ) ( پزانید پزاند خواهد پزانید بپزان پزاننده پزانیده ) پزانیدن پختن .
فرهنگ معین
(پَ دَ ) (مص م . ) نک پزانیدن ، پختن .
لغت نامه دهخدا
پزاندن. [ پ َ دَ ] ( مص ) پزانیدن. پختن.
فرهنگ عمید
= پختن
پختن#NAME?
کلمات دیگر: