کلمه جو
صفحه اصلی

برهودن

فارسی به انگلیسی

scorch

فرهنگ معین

(بَ هُ دَ ) (مص ل . ) نزدیک به سوختن رسیدن ، در اثر حرارت تغییر رنگ دادن .

لغت نامه دهخدا

برهودن. [ ب َ دَ ] ( مص ) سوختن و متغیر شدن رنگ از حرارت آتش. ( آنندراج ). بیهودن. رجوع به پرهودن شود. || آواریدن. آواره شدن و گشت و گذار کردن. ( ازآنندراج ). گمراه شدن و بیراه شدن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

سوزاندن: چو نرم گویم با تو مرا درشت مگو / مسوز دست جز آن را که مر تو را برهود (ناصرخسرو: ۳۲ ).


کلمات دیگر: