ترهه
فارسی به انگلیسی
platitude
فرهنگ فارسی
سخن بی فایده، یاوه، بیهوده، ترهات جمع
( اسم ) ۱- بیهوده یاوه . ۲- سخن بیفایده. جمع : ترهات .
باطل و سخن بیفایده ٠ یا راه خرد که از راه بزرگ بیرون رود ٠ یا بلا ٠ یا باد ٠
( اسم ) ۱- بیهوده یاوه . ۲- سخن بیفایده. جمع : ترهات .
باطل و سخن بیفایده ٠ یا راه خرد که از راه بزرگ بیرون رود ٠ یا بلا ٠ یا باد ٠
فرهنگ معین
(تُ رَّ هِ ) [ ع . ترهة ] (اِ. )=تره : ۱ - بیهوده ، یاوه . ۲ - سخن بیهوده . ج . ترهات .
لغت نامه دهخدا
( ترهة ) ترهة. [ ت ُرْ رَ هََ ] ( ع اِ ) باطل و سخن بی فایده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || راه خرد که از راه بزرگ بیرون رود. || بلا. || باد. || ابر. || زمین هموار. ( منتهی الارب )( آنندراج ). || زمین بی آب و گیاه. || جانوری است کوچک در ریگستان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ج ، ترهات. تراریه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). و رجوع به ترهات و تراریه در همین لغت نامه شود.
ترهة. [ ت ُرْ رَ هََ ] (ع اِ) باطل و سخن بی فایده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || راه خرد که از راه بزرگ بیرون رود. || بلا. || باد. || ابر. || زمین هموار. (منتهی الارب )(آنندراج ). || زمین بی آب و گیاه . || جانوری است کوچک در ریگستان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، ترهات . تراریه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). و رجوع به ترهات و تراریه در همین لغت نامه شود.
فرهنگ عمید
سخن بی فایده، یاوه، بیهوده.
کلمات دیگر: