کلمه جو
صفحه اصلی

خشاره کردن

فرهنگ فارسی

هرس کردن زدن شاخهای ناسودمند و زاید درختی .

لغت نامه دهخدا

خشاره کردن. [ خ ُ / خ َ رَ / رِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) هرس کردن. زدن شاخهای ناسودمند و زاید درختی. پیراستن شجری. تبییت. ( یادداشت بخط مؤلف ): بیت النخل ؛ پیراست و خشاره کرد خرمابن را. ( منتهی الارب ).


کلمات دیگر: