کلمه جو
صفحه اصلی

خسوره

فرهنگ فارسی

پدر شوی پدر زن

لغت نامه دهخدا

خسوره. [ خ ُ رَ / رِ ] ( اِ )پدر شوی. ( ناظم الاطباء ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). خُسُر پدرزن. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) :
ز تیمار خوش و پند خسوره
دلم شد آتش آگین چون تنوره.
تاج بها.
در حاشیه برهان قاطع آمده است : که در سلطان آباد اراک Xosura نیز به همین معانی آمده است. به برهان قاطع ذیل کلمه خسوره رجوع شود.


کلمات دیگر: