فسردن روغن و پیه و آب یا اکثر در آب جمود گویند و در روغن و جز آن جموس و فعل آن از باب نصر است .
جموس
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جموس. [ ج ُ ] ( ع مص ) فسردن روغن و پیه و آب ، یا اکثر در آب جمود گویند و در روغن و جز آن جموس. فعل آن از باب نصر است. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
کلمات دیگر: