نام موضعی است
خشارم
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خشارم. [ خ ُ رِ ] ( ع اِ ) اصوات. آوازها. ( منتهی الارب ). || بینی درشت و گنده. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ).
خشارم.[ خ َ رِ ] ( اِخ ) نام موضعی است. ( از منتهی الارب ).
خشارم.[ خ َ رِ ] ( اِخ ) نام موضعی است. ( از منتهی الارب ).
خشارم . [ خ ُ رِ ] (ع اِ) اصوات . آوازها. (منتهی الارب ). || بینی درشت و گنده . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
خشارم .[ خ َ رِ ] (اِخ ) نام موضعی است . (از منتهی الارب ).
کلمات دیگر: