دست ساینده . دست سودن با دست لمس کردن . دست زدن .
دست سای
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دست سای. [ دَ ] ( نف مرکب ) دست ساینده. || نکته گیر :
قلم درکش به حرف دست سایم
که دست حرف گیران را نسایم.
قلم درکش به حرف دست سایم
که دست حرف گیران را نسایم.
نظامی.
کلمات دیگر: