حالت و چگونگی دست پرورد دست پرورده بودن .
دست پروردگی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دست پروردگی. [ دَ پ َرْ وَ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی دست پرورده. دست پرورده بودن. تربیت شده بودن تحت نظر کسی. رجوع به دست پرورد و دست پرورده شود.
کلمات دیگر: