کلمه جو
صفحه اصلی

ترسی

فرهنگ فارسی

عبدالطیف بن ابی طاهر احمد بن محمد بن هبه الله الهاشمی الصوفی بغدادی معروف به ترسی که پس از سال ۶۱۵ در اشبیلیه درگذشت از تصانیف اوست : ۱ الذلیل فی الطریق من اقاویل اهل التحقیق ۲ نزهه الناظر فی مناقب الشیخ عبدالقادر گیلانی .

لغت نامه دهخدا

ترسی . [ ت ُ ] (ص نسبی ) هر چیز که بصورت سپر مشابه باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). منسوب به ترس که سپر باشد و سپرمانند. (ناظم الاطباء). || (اِ) نام غضروفی باشد از غضروفهای حنجره که به لمس در زیر زنخدان پیدا باشد، و آنرا درقی نیز گویند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تُراس شود.


ترسی. [ ت َ ] ( اِ ) ترسا. مؤلف انجمن آرا آرد: بعضی لغات را که مختوم به الف است اماله نموده با قوافی یایی قافیه کرده اند و بالعکس چنانکه بنت کعب رابعه قزداری که از متقدمین شعرا و معاصر رودکی بخارایی است ترسا را ترسی ساخته و با مأوی و مانی قافیه کرده چنانکه گوید :
ز بس گل که در باغ مأوی گرفت
زمین رنگ ارتنگ مانی گرفت
چو رهبان شد اندر لباس کبود
بنفشه مگر دین ترسی گرفت.
( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ).
و رجوع به ترسا شود.

ترسی. [ ت ُ ] ( ص نسبی ) هر چیز که بصورت سپر مشابه باشد. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). منسوب به ترس که سپر باشد و سپرمانند. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) نام غضروفی باشد از غضروفهای حنجره که به لمس در زیر زنخدان پیدا باشد، و آنرا درقی نیز گویند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تُراس شود.

ترسی. [ ت َرْ رَ سی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به تَرَّسة. ( از معجم البلدان ). و رجوع به ماده بعد و تَرَّسة شود.

ترسی. [ ت َرْ رَ سی ی ] ( اِخ )رجوع به ابن قطاع و معجم البلدان ذیل تَرّسة شود.

ترسی. [ ت ُ ] ( اِخ ) از رجال سیاسی و دولتی فرانسه بود که در سال 1665 م. در پاریس متولد شد و در جنگ جانشینی اسپانیا و قرارداد با اتریش موقع خاصی بدست آورد. به سال 1746 درگذشت.

ترسی. [ ] ( اِخ ) شیخ عبدالرحیم الترسی قادری. از خلفای اشرف زاده ٔرومی است که به سال 916 هَ. ق. درگذشت. او راست دیوان الالهیات ترکی. ( از اسماء المؤلفین ج 1 ص 563 ).

ترسی. [ ] ( اِخ ) عبداللطیف بن ابی طاهر احمدبن محمدبن هبةاﷲ الهاشمی الصوفی بغدادی ، معروف به ترسی. پس از سال 615 هَ. ق. در اشبیلیه درگذشت. از تصانیف اوست : 1 - الدلیل فی الطریق من اقاویل اهل التحقیق. 2 - نزهةالناظر فی مناقب الشیخ عبدالقادر گیلانی. ( از اسماء المؤلفین ج 1 ص 614 ).

ترسی . [ ] (اِخ ) شیخ عبدالرحیم الترسی قادری . از خلفای اشرف زاده ٔرومی است که به سال 916 هَ . ق . درگذشت . او راست دیوان الالهیات ترکی . (از اسماء المؤلفین ج 1 ص 563).


ترسی . [ ] (اِخ ) عبداللطیف بن ابی طاهر احمدبن محمدبن هبةاﷲ الهاشمی الصوفی بغدادی ، معروف به ترسی . پس از سال 615 هَ . ق . در اشبیلیه درگذشت . از تصانیف اوست : 1 - الدلیل فی الطریق من اقاویل اهل التحقیق . 2 - نزهةالناظر فی مناقب الشیخ عبدالقادر گیلانی . (از اسماء المؤلفین ج 1 ص 614).


ترسی . [ ت َ ] (اِ) ترسا. مؤلف انجمن آرا آرد: بعضی لغات را که مختوم به الف است اماله نموده با قوافی یایی قافیه کرده اند و بالعکس چنانکه بنت کعب رابعه ٔ قزداری که از متقدمین شعرا و معاصر رودکی بخارایی است ترسا را ترسی ساخته و با مأوی و مانی قافیه کرده چنانکه گوید :
ز بس گل که در باغ مأوی گرفت
زمین رنگ ارتنگ مانی گرفت
چو رهبان شد اندر لباس کبود
بنفشه مگر دین ترسی گرفت .

(از انجمن آرا) (از آنندراج ).


و رجوع به ترسا شود.

ترسی . [ ت َرْ رَ سی ی ] (اِخ )رجوع به ابن قطاع و معجم البلدان ذیل تَرّسة شود.


ترسی . [ ت َرْ رَ سی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به تَرَّسة. (از معجم البلدان ). و رجوع به ماده ٔ بعد و تَرَّسة شود.


ترسی . [ ت ُ ] (اِخ ) از رجال سیاسی و دولتی فرانسه بود که در سال 1665 م . در پاریس متولد شد و در جنگ جانشینی اسپانیا و قرارداد با اتریش موقع خاصی بدست آورد. به سال 1746 درگذشت .



کلمات دیگر: