کلمه جو
صفحه اصلی

استقتال

فرهنگ فارسی

کشتن خواستن

لغت نامه دهخدا

استقتال. [ اِ ت ِ تا ] ( ع مص ) کشتن خواستن.( منتهی الارب ). مبالغه کردن در حرب و خود را کشتن درآن. || باک نداشتن از مرگ از روی دلاوری. ( از منتهی الارب ). || حریصی نمودن بر جنگ تا گوئی که او را آرزو میکند که کشته شود. ( زوزنی ).


کلمات دیگر: