کلمه جو
صفحه اصلی

استعار

عربی به فارسی

به عاريت گرفت , به امانت گرفت


فرهنگ فارسی

افروخته شدن

لغت نامه دهخدا

استعار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) افروخته شدن. ( زوزنی ). افروخته شدن آتش. برافروخته شدن آتش. || گر درافتادن به مساعر شتران. || بحرکت آمدن دزدان. || منتشر و فاش شدن حرب وبدی و شدت مرگامرگی و شدت هر چیزی. ( منتهی الارب ).


کلمات دیگر: