پائولو کوئلیو (به پرتغالی: Paulo Coelho) (زاده ۲۴ اوت ۱۹۴۷) نویسنده معاصر برزیلی است. رمان های او بین مردم عامه در کشورهای مختلف دنیا پرطرفدار است.او از سال ۲۰۰۷ سفیر صلح سازمان ملل در موضوع فقر و گفتگوی بین فرهنگی است. وی همچنین از مدافعین آزاد شدن مواد مخدر مانند ماری جوانا و کوکائین است.
نقد و بررسی ویژگی های انسان ایدئال از منظر پائولو کوئیلو
مجموعهٔ داستان های کوتاهی از پائولو کوئیلو
سایت رسمی پائولو کوئلیو به زبان فارسی
فهرست کامل کتاب های پائولو کوئلیو در وبگاه رسمی
پائولو کوئلیو در OEMGroup
معرفی کتاب های پائولو کوئلیو به همراه جزئیات
دریافت رایگان ۱۴۰ صفحه اول کتاب برنده تنهاست
توئیتر رسمی وی که توسط باراک اوباما نیز فالو می شود
او در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانه دار و پدرش مهندس بود. او وقتی نوجوان بود، می خواست یک نویسنده شود. پس از گفتن این موضوع به مادرش، مادرش پاسخ داد «عزیز من، پدر تو یک مهندس است. او یک منطق گراست، انسانی منطقی با چشم اندازی بسیار مشخص از جهان. آیا تو واقعاً می دانی اینکه تو یک نویسنده بشوی چه معنایی دارد؟» پس از تحقیق، کوئلیو به این نتیجه رسید که یک نویسنده «همیشه عینک می زند و هرگز موی خود را شانه نمی کند و وظیفه ای دارد و هرگز توسط نسل خودش درک نخواهد شد».درونگرایی و سرپیچی کوئیلو از سنتها در ۱۶ سالگی، منجرشد تا پدر و مادرش او را به یک مؤسسه روانی بفرستند که از آنجا سه بار قبل از اینکه به سن ۲۰ سالگی برسد فرار کرد.کوئلیو بعداً اشاره کرد که «آنها نمی خواستند به من صدمه بزنند، اما آن ها نمی دانستند چه کار باید بکنند، آن ها این کار را انجام ندادند تا مرا نابود کنند، آن ها این کار را کردند تا مرا نجات دهند.»به خاطر آرزوهای پدرو مادرش، کوئلیو در مدرسه حقوق ثبت نام کرده و رؤیای خود را برای نویسنده شدن رها کرد. یک سال بعد، مدرسه را ترک کرد و مدتی مثل یک هیپی زندگی کرد، مسافرت می کرد از جنوب آمریکا، شمال آفریقا، مکزیک، و اروپا و در سال ۱۹۶۰ به مواد مخدر روی آورد. وقتی به برزیل بازگشت، و به عنوان یک ترانه سرا شروع به کار کرد.در سال ۱۹۷۴، کوئلیو به جرم فعالیت های «خرابکارانه» توسط دولت نظامی حاکم دستگیر شد، دولتی که حدود ده سالی بود که قدرت را به دست گرفته بود و اشعار کوئیلو را به عنوان جناح چپ برای خود تهدید آمیز تلقی می کرد.کوئلیو همچنین به عنوان بازیگر، روزنامه نگار، و کارگردان تئاتر قبل از ترغیب شدن به فعالیت نویسندگی کار کرده است.در سال ۱۹۸۶، کوئلیو بیش از۵۰۰ مایل در جاده سانتیاگو د کامپوستلا در شمال غربی اسپانیا راه رفت که نقطه عطفی در زندگی اش شد.در راه، کوئلیو یک بیداری معنوی را تجربه کرد، که او در اتوبیوگرافی خود در زیارت آن را شرح داده است.او در یک مصاحبه اظهار داشت: «در سال ۱۹۸۶، من از کارهایی که می کردم احساس خوبی داشتم. با کاری که داشتم آب و غذای من در حدی فراهم می شد که بتوانم روی تمثیل کیمیاگر کار کنم. کسی را داشتم که او را دوست می داشتم. اما آن ها رؤیای من نبود. نویسنده شدن رؤیای من بود و هنوز هست.»پس از آن کوئلیو شغل پر درآمد خود به عنوان ترانه سرا را ترک کرد و به دنبال نوشتن تمام وقت رفت.
در سال ۱۹۸۲ کوئلیو اولین کتاب خود را بنام آرشیوهای جهنم منتشر کرد که با شکست مواجه شد.در سال ۱۹۸۶، او با گروهی موسوم به راهنمای عملی خون آشامی همکاری نمود، البته بعدها بعد از اینکه پی به ماهیت بد آن برد آن را ترک کرد.بعد از خاطرات یک مغ سانتیاگوی کامپوستلا در سال ۱۹۸۶، کوئلیو رمان خاطرات یک مغ (ترجمه عنوان انگلیسی: «زیارت») را نوشت. سال بعد کوئلیو، کیمیاگر را نوشت و آن را از طریق یک ناشر کوچک برزیلی در۹۰۰ نسخه منتشر کرد و تصمیم گرفت آن را تجدید چاپ نکند. او سپس یک چاپخانه بزرگتر پیدا کرد، و با انتشار کتاب بعدی خود بنام بریدا، کتاب کیمیاگر به پرفروشترین کتاب برزیلی تبدیل شد. بیش از ۶۵ میلیون نسخه از کیمیاگر به فروش رفته و به یکی از پر فروش ترین کتاب ها در تاریخ تبدیل شده است، این کتاب به بیش از ۷۰ زبان ترجمه شده است که هفتاد و یکمین آن زبان مالتی بود، به دلیل داشتن رکورد بیشترین تعداد ترجمه به زبان های مختلف در فهرست رکوردهای جهانی گینس قرار گرفت به عنوان کتابی از یک نویسده زنده که به بیشترین زبان های دنیا ترجمه شده استاز زمان انتشار کیمیاگر، کوئلیو تقریباً هر دو سال یکبار یک رمان نوشته است از جمله کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم، کوه پنجم، ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد، شیطان و دوشیزه پریم، یازده دقیقه، مثل رود روان، ندیمه های اودین و جادوگر پورتوبلو. زمانی که در خاطرات یک مغ برای غلبه بر تعلل خود در شروع کار نوشتن تلاش می کرد با خود گفت: «اگر من امروز یک پر سفید ببینم، آن نشانه ای است از جانب خدا که می گوید باید یک کتاب جدید بنویسم.» کوئلیو یک پر سفید در پنجره یک فروشگاه پیدا کرد و شروع کرد به نوشتن در آن روز.در مجموع، کوئلیو تاکنون ۳۰ عنوان کتاب منتشر کرده است. سه تا از آن ها - خاطرات یک مغ، ندیمه های اودین و «الف» - مربوط بشرح حال خود او هستند، در حالی که بقیه آن ها کتاب های تخیلی هستند که ریشه در تجربیات زندگی او دارندبقیه، مانند مکتوب و کتابچه راهنمای جنگجوی نور، مجموعه ای از مقالات، ستون های روزنامه و آموزه های منتخب وی هستند. در مجموع کوئلیو بیش از ۱۰۰ میلیون جلد کتاب در بیش از ۱۵۰ کشور در سراسر جهان فروخته است و آثار او به ۷۱ زبان ترجمه شده است.او پرفروشترین نویسنده پرتغالی زبان در تمام اعصار است. کوئلیو در وبلاگ خود نیز سه بار در هفته می نویسد. کوئلیو طی گفت گویی با نشریهٔ وال استریت ژورنال در سال 2014، از تصمیم خود مبنی بر ورود به شبکه های اجتماعی به منظور ارتباط دائمی با خوانندگان آثارش گفت.
چندین کتاب کوئلیو در رسانه ها ۱۹۹۸ تلویزیون مانشت ۵۲ قسمت سریال کوتاه بر اساس کتاب بریدا ساخت. این اقتباس توسط جیم کامارگو، سونیا موتا و آجلیکا لوپز نوشته شده و توسط والتر آوانسینی کارگردانی شد. بازیگر برزیلی کارولینا کستینگ نقش بریدا را بازی کرد. این آخرین رمانی بود که توسط تلویزیون مانشت به فیلم تبدیل شد. این فیلم مخاطب زیادی نداشت و با شکست مواجه شد و مورد انتقاد خود پائولوکوئیلو نیز قرار گرفت. با توجه به عدم وجود حامیان مالی، یک پایان شتاب زده داشت. صحنه های آخر ضبط نشده بودند و با تصاویری راویان که داستان را شرح می دادند جایگزین شده بود.
نقد و بررسی ویژگی های انسان ایدئال از منظر پائولو کوئیلو
مجموعهٔ داستان های کوتاهی از پائولو کوئیلو
سایت رسمی پائولو کوئلیو به زبان فارسی
فهرست کامل کتاب های پائولو کوئلیو در وبگاه رسمی
پائولو کوئلیو در OEMGroup
معرفی کتاب های پائولو کوئلیو به همراه جزئیات
دریافت رایگان ۱۴۰ صفحه اول کتاب برنده تنهاست
توئیتر رسمی وی که توسط باراک اوباما نیز فالو می شود
او در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانه دار و پدرش مهندس بود. او وقتی نوجوان بود، می خواست یک نویسنده شود. پس از گفتن این موضوع به مادرش، مادرش پاسخ داد «عزیز من، پدر تو یک مهندس است. او یک منطق گراست، انسانی منطقی با چشم اندازی بسیار مشخص از جهان. آیا تو واقعاً می دانی اینکه تو یک نویسنده بشوی چه معنایی دارد؟» پس از تحقیق، کوئلیو به این نتیجه رسید که یک نویسنده «همیشه عینک می زند و هرگز موی خود را شانه نمی کند و وظیفه ای دارد و هرگز توسط نسل خودش درک نخواهد شد».درونگرایی و سرپیچی کوئیلو از سنتها در ۱۶ سالگی، منجرشد تا پدر و مادرش او را به یک مؤسسه روانی بفرستند که از آنجا سه بار قبل از اینکه به سن ۲۰ سالگی برسد فرار کرد.کوئلیو بعداً اشاره کرد که «آنها نمی خواستند به من صدمه بزنند، اما آن ها نمی دانستند چه کار باید بکنند، آن ها این کار را انجام ندادند تا مرا نابود کنند، آن ها این کار را کردند تا مرا نجات دهند.»به خاطر آرزوهای پدرو مادرش، کوئلیو در مدرسه حقوق ثبت نام کرده و رؤیای خود را برای نویسنده شدن رها کرد. یک سال بعد، مدرسه را ترک کرد و مدتی مثل یک هیپی زندگی کرد، مسافرت می کرد از جنوب آمریکا، شمال آفریقا، مکزیک، و اروپا و در سال ۱۹۶۰ به مواد مخدر روی آورد. وقتی به برزیل بازگشت، و به عنوان یک ترانه سرا شروع به کار کرد.در سال ۱۹۷۴، کوئلیو به جرم فعالیت های «خرابکارانه» توسط دولت نظامی حاکم دستگیر شد، دولتی که حدود ده سالی بود که قدرت را به دست گرفته بود و اشعار کوئیلو را به عنوان جناح چپ برای خود تهدید آمیز تلقی می کرد.کوئلیو همچنین به عنوان بازیگر، روزنامه نگار، و کارگردان تئاتر قبل از ترغیب شدن به فعالیت نویسندگی کار کرده است.در سال ۱۹۸۶، کوئلیو بیش از۵۰۰ مایل در جاده سانتیاگو د کامپوستلا در شمال غربی اسپانیا راه رفت که نقطه عطفی در زندگی اش شد.در راه، کوئلیو یک بیداری معنوی را تجربه کرد، که او در اتوبیوگرافی خود در زیارت آن را شرح داده است.او در یک مصاحبه اظهار داشت: «در سال ۱۹۸۶، من از کارهایی که می کردم احساس خوبی داشتم. با کاری که داشتم آب و غذای من در حدی فراهم می شد که بتوانم روی تمثیل کیمیاگر کار کنم. کسی را داشتم که او را دوست می داشتم. اما آن ها رؤیای من نبود. نویسنده شدن رؤیای من بود و هنوز هست.»پس از آن کوئلیو شغل پر درآمد خود به عنوان ترانه سرا را ترک کرد و به دنبال نوشتن تمام وقت رفت.
در سال ۱۹۸۲ کوئلیو اولین کتاب خود را بنام آرشیوهای جهنم منتشر کرد که با شکست مواجه شد.در سال ۱۹۸۶، او با گروهی موسوم به راهنمای عملی خون آشامی همکاری نمود، البته بعدها بعد از اینکه پی به ماهیت بد آن برد آن را ترک کرد.بعد از خاطرات یک مغ سانتیاگوی کامپوستلا در سال ۱۹۸۶، کوئلیو رمان خاطرات یک مغ (ترجمه عنوان انگلیسی: «زیارت») را نوشت. سال بعد کوئلیو، کیمیاگر را نوشت و آن را از طریق یک ناشر کوچک برزیلی در۹۰۰ نسخه منتشر کرد و تصمیم گرفت آن را تجدید چاپ نکند. او سپس یک چاپخانه بزرگتر پیدا کرد، و با انتشار کتاب بعدی خود بنام بریدا، کتاب کیمیاگر به پرفروشترین کتاب برزیلی تبدیل شد. بیش از ۶۵ میلیون نسخه از کیمیاگر به فروش رفته و به یکی از پر فروش ترین کتاب ها در تاریخ تبدیل شده است، این کتاب به بیش از ۷۰ زبان ترجمه شده است که هفتاد و یکمین آن زبان مالتی بود، به دلیل داشتن رکورد بیشترین تعداد ترجمه به زبان های مختلف در فهرست رکوردهای جهانی گینس قرار گرفت به عنوان کتابی از یک نویسده زنده که به بیشترین زبان های دنیا ترجمه شده استاز زمان انتشار کیمیاگر، کوئلیو تقریباً هر دو سال یکبار یک رمان نوشته است از جمله کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم، کوه پنجم، ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد، شیطان و دوشیزه پریم، یازده دقیقه، مثل رود روان، ندیمه های اودین و جادوگر پورتوبلو. زمانی که در خاطرات یک مغ برای غلبه بر تعلل خود در شروع کار نوشتن تلاش می کرد با خود گفت: «اگر من امروز یک پر سفید ببینم، آن نشانه ای است از جانب خدا که می گوید باید یک کتاب جدید بنویسم.» کوئلیو یک پر سفید در پنجره یک فروشگاه پیدا کرد و شروع کرد به نوشتن در آن روز.در مجموع، کوئلیو تاکنون ۳۰ عنوان کتاب منتشر کرده است. سه تا از آن ها - خاطرات یک مغ، ندیمه های اودین و «الف» - مربوط بشرح حال خود او هستند، در حالی که بقیه آن ها کتاب های تخیلی هستند که ریشه در تجربیات زندگی او دارندبقیه، مانند مکتوب و کتابچه راهنمای جنگجوی نور، مجموعه ای از مقالات، ستون های روزنامه و آموزه های منتخب وی هستند. در مجموع کوئلیو بیش از ۱۰۰ میلیون جلد کتاب در بیش از ۱۵۰ کشور در سراسر جهان فروخته است و آثار او به ۷۱ زبان ترجمه شده است.او پرفروشترین نویسنده پرتغالی زبان در تمام اعصار است. کوئلیو در وبلاگ خود نیز سه بار در هفته می نویسد. کوئلیو طی گفت گویی با نشریهٔ وال استریت ژورنال در سال 2014، از تصمیم خود مبنی بر ورود به شبکه های اجتماعی به منظور ارتباط دائمی با خوانندگان آثارش گفت.
چندین کتاب کوئلیو در رسانه ها ۱۹۹۸ تلویزیون مانشت ۵۲ قسمت سریال کوتاه بر اساس کتاب بریدا ساخت. این اقتباس توسط جیم کامارگو، سونیا موتا و آجلیکا لوپز نوشته شده و توسط والتر آوانسینی کارگردانی شد. بازیگر برزیلی کارولینا کستینگ نقش بریدا را بازی کرد. این آخرین رمانی بود که توسط تلویزیون مانشت به فیلم تبدیل شد. این فیلم مخاطب زیادی نداشت و با شکست مواجه شد و مورد انتقاد خود پائولوکوئیلو نیز قرار گرفت. با توجه به عدم وجود حامیان مالی، یک پایان شتاب زده داشت. صحنه های آخر ضبط نشده بودند و با تصاویری راویان که داستان را شرح می دادند جایگزین شده بود.
wiki: پائولو کوئلیو