کلمه جو
صفحه اصلی

تشید

فرهنگ فارسی

پوست را خوشبوی مالیدن

لغت نامه دهخدا

تشید. [ ت َ ش َی ْ ی ُ ] ( ع مص ) پوست را خوشبوی مالیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تشیید شود.


کلمات دیگر: