کلمه جو
صفحه اصلی

سنگ کردن

فرهنگ فارسی

سنگ کردن متاعی را - قیمت گزاف بر آن نهادن و رفتن تا هیچکس آن را نخرد و عاقبت خود او آن را به ثمن بخس خریداری کند .

لغت نامه دهخدا

سنگ کردن. [ س َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سنگ کردن متاعی را، قیمت گزاف بر آن نهادن و رفتن تا هیچکس آنرا نخرد و عاقبت خود او آنرا به ثمن بخس خریداری کند. ( یادداشت بخط مؤلف ).


کلمات دیگر: