کلمه جو
صفحه اصلی

احسان طبری

دانشنامه عمومی

احسان طبری (زادهٔ ۱۹ بهمن ۱۲۹۵ در ساری - درگذشتهٔ ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ در تهران) نویسنده، شاعر، نظریه پرداز برجستهٔ مارکسیسم-لنینیسم، ایدئولوژیست ارشد، و عضو کمیتهٔ مرکزی و هیئت سیاسی حزب توده ایران در سال های انقلاب ایران بود. وی از نخستین سال های دهه سی خورشیدی تا سال ۱۳۶۲ که به زندان های جمهوری اسلامی ایران افتاد، «معروف ترین و برجسته ترین چهرهٔ نظری حزب توده ایران» شناخته می شد. وی در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی در دادگاهی نظامی به صورت غیابی محکوم به دو بار اعدام شده بود. پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ همراه با دیگر رهبران حزب توده به ایران بازگشت و به ادامهٔ فعالیت های سیاسی در رهبری حزب توده ایران پرداخت. با شروع سرکوب حزب توده ایران در بهار ۱۳۶۲ و در یورش دوم، او نیز دستگیر و زندانی شد. پس از مدتی مانند بسیاری از دیگر رهبران حزب توده ایران در مصاحبه های تلویزیونی که دستگاه های اطلاعاتی جمهوری اسلامی ترتیب داده بودند، شرکت کرد و از کارها و عقاید گذشته خود ابراز ندامت و خود و تمام باورهای زندگی اش را نفی کرد.
شناخت و سنجش مارکسیسم
فروپاشی نظام سنتی و زایش سرمایه داری
خانواده برومند
روشنفکر مأیوس
زایش و تکامل تئوری انقلابی
راندهٔ ستم
دهه نخستین
حماسه گئومات
شکنجه و امید
در دوزخ
رؤیای چینی
برخی بررسی ها دربارهٔ جهان بینی ها و بینش های اجتماعی در ایران
دربارهٔ اسلوب هیوریستیک (دانش کشف) و برخی مسائل تئوری احتمالات
از دیدار خویشتن
دربارهٔ سیبرنتیک یا دانش گردانش
دربارهٔ «منطق عمل»
شغالشاه (قصه برای کودکان و نوجوانان)
احسان طبری، در شش سالگی به مکتب سید عبدالمجید رفت و قرآن و خواندن و نوشتن آموخت. در هفت سالگی به مدرسه احمدیه رفت و پس از پایان دوره ابتدایی به علت تبعید پدرش به تهران به اتفاق مادرش به آن شهر عزیمت کرد و دوره دبیرستان را هم به انجام رسانید، آنگاه به دانشکده حقوق راه یافت و فارغ التحصیل شد. در خلال تحصیل در دانشکده حقوق به فراگرفتن علوم ادبی و عربی پرداخت و در مدرسه سپهسالار نزد استادان کسب دانش کرد و با فلسفه و علوم عقلی نیز آشنایی یافت.
در سنین جوانی به سبب آشنایی با تقی ارانی به مارکسیسم گروید. وی یکی از ۵۳ نفر بود که در سال ۱۳۱۶ در دوران رضاشاه به خاطر ارتباط با دکتر تقی ارانی دستگیر و زندانی گردید. پس از شهریور ۱۳۲۰ مانند دیگر زندانیان سیاسی دوره رضاشاه آزاد شد و در تأسیس حزب توده ایران شرکت داشت. در سال ۱۳۲۵ در نخستین کنگره نویسندگان ایران در تهران شرکت کرد. در پس ترور نافرجام شاه در سال ۱۳۲۷ و اعلام غیرقانونی بودن حزب توده، در سال ۱۳۲۸ به اعدام محکوم شد، ناگزیر از ایران خارج شد و به شوروی گریخت و در آکادمی مسکو به تحصیل پرداخت و فارغ التحصیل گردید و به مقام استادی رسید. در این مدت وی در رادیو مسکو کار می کرد و سرانجام پس از نه سال فعالیت در این کشور به آلمان شرقی رفت و در شهر لایپزیک اقامت گزید. در برلین دوره آکادمی علوم اجتماعی را گذراندن و به دریافت مقام علمی «دکتر هابیل» در فلسفه دست یافت و سال ها در دانشگاه های آلمان به تدریس اشتغال داشت. وی با زبان های عربی و پهلوی و روسی و آلمانی و انگلیسی و فرانسوی و ترکی آذری و ترکی استانبولی آشنایی داشت و تخصصش در زمینه تاریخ فلسفه و ادبیات بود.
مقالات زیادی از او در نشریه مردم ارگان حزب توده ایران منتشر شد. در سال ۱۳۲۵ در نخستین کنگره نویسندگان ایران شرکت کرد. در سال ۱۳۲۵ خورشیدی و در اوج سیاست های فرقه دمکرات آذربایجان و دخالت های ارتش سرخ که در آن زمان در ایران مستقر بود، دولت وقت اتحاد جماهیر شوروی، کافتارادزه را برای جلب نظر دولت ایران در زمینه «انعقاد قرارداد امتیاز نفت شمال ایران» به آن کشور فرستاد. حزب توده ایران تظاهراتی را در پشتیبانی از سیاست اتحاد شوروی برگزار کرد. در چنین اوضاع و احوالی بود که احسان طبری با نوشتن مقاله ای، این موضوع را مطرح کرد که: «اگر دولت ایران برای شرکت نفت ایران و انگلیس در جنوب ایران امتیازی قائل است، به یقین درست خواهد بود که برای همسایه شمالی -شوروی- هم در شمال کشور چنین امتیازی را در نظر بگیرد و این کار، حفظ موازنه منفی است». این سیاست هم سازی و هم راهی با سیاست شوروی که نفی منافع و مصالح ملی ایران را هدف قرار داده بود، عده ای از کادرهای برجسته حزب توده از جمله اپریم اسحاق و خلیل ملکی را به عصیان واداشت و در نتیجه انشعاب اول حزب شکل گرفت. دفتر مرکزی حزب پس از استعفای اپریم اسحاق، در بیانیه ای او را «جاسوس انگلیس» معرفی کرد و احسان طبری، خلیل ملکی را «خائن و جاسوسی خواند که سرانجام به زباله دان تاریخ افتاد».

نقل قول ها

احسان طبری (۱۲۹۵–۱۳۶۸) نویسنده، شاعر و نظریه پرداز برجسته مارکسیسم-لنینیسم ایرانی، عضو کمیته مرکزی حزب توده ایران.
• نبودن به خاطر بودن، پاسخ به یک دودِ تردیدِ تاریخی؛ ولی این فلسفه ابداً در مغزهای معینی که برای بودن خود، حتّی نبودن تمام جهان را هم تصویب می کنند، نمی گنجد.• آیا باید مانند «دانائید» افسانه ای، که به گناه شوی کُشی، محکوم شد تا سطلی بی ته را دائماً پر از آب سازد، باید برای مردن و نابود شدن، رنج های بی ثمر را هموار کرد؟• ما در کودکی خود، زیستن را ساده لوحانه آسان می گیریم و سپس گام به گام درمی یابیم که چه وظیفه ای، چه ترفندی، چه شکنجه ای، چه کنشِ بزرگی است این زیستن.• در میان همهٔ جانداران، تنها انسان است که به محض نیل به نخستین مراحل خودآگاهی، حکم اعدامش را به او ابلاغ می کنند. می گویند زیستن شیرین است، ولی تو نخواهی زیست.• «مانی» در آستانه مرگ خود به شاهپور ساسانی گفت: «در ویرانی پیکر من آبادانی جهانی است.»• انسان در چنان تنگنای هراس آوری از بودن خویش گرفتار است و چنان سنتّی از خویشتن پاسی و خویشتن پرستی از سوی طبیعت و جامعه به او تلقین می شود، که تنها ضرورت های عشق جنسی یا نیاز به اشیاء او را وادار می کند که به یاد دیگری بیافتد، همان دیگری، که بدون او زندگی من میسر نیست.• انسان یک موجود نوعی است، ولی مالکیت، قدرت، امتیاز، او را به آن طرف می کشاند که موجودی فردی بشود، موجودی فردگرا بشود. او را به آن سو می کشاند که دیگری را گرگ خویش بشمارد، که می خواهد او را بدرد، نه یاور و آفرینندهٔ خویش؛ و تا زمانی که نظام گرگانهٔ بهره کشی برپاست، نمی توان انسانیت را از حضیضِ گندآبیِ خودمحوریْ به سوی فرازستانِ معطرِ بزرگواریِ انسانی ارتقاء داد.• می گویند: «هرکس بکوشد خود را خوشبخت بکند، جامعه را خوشبخت کرده است.» ولی مطلب اینجاست که برای انسانی کردن انسان، اول باید سراپای جامعه را انسانی کرد، و اِلاّ تنها یک خوشبختی ممکن است و آن خوشبختی خوک منشانه است.• آیا کوره پُرنفیر شیطان که در آن انسان ها را کباب می کنند، بدون هیزم کِشان، بدون این مأموران معذور، می توانست بسوزد؟ سؤال مهمی است، این طور نیست؟ عمله شیطان، گاه خود او را هم در شرارت پشت سر می گذارند، گاه از خود او مکّارتر و فرومایه ترند.• خوارشدگان جهان حق دارند به شما موجودات ازخودراضی که انگبینِ سعادتِ انحصاری را می مکید و چشم را بر رنج دیگران می بندید و از این رنج، گنج برای خویش می سازید، درس تلخ بدهند.

پیشنهاد کاربران

احسان الله طبری ( زاده: ۱۲۹۵ در ساری، درگذشته: ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ در تهران ) مشهور به «احسان طبری» و در میان اعضا و هواداران حزب توده به «رفیق طبری»، نویسنده، نظریه پرداز مارکسیست و عضو کمیته مرکزی حزب توده ایران در سال های انقلاب ۱۳۵۷ ایران بود. [۱] وی از نخستین سال های دهه سی خورشیدی تا سال ۱۳۶۲ که به زندان های حکومت جمهوری اسلامی ایران افتاد، «بانفوذترین، معروف ترین و برجسته ترین چهره نظری حزب توده ایران» شناخته می شد. [۲] احسان طبری در شب ۶ به ۷ اردیبهشت ۱۳۶۲ دستگیر و در زندان های حکومت جمهوری اسلامی مجبور به اقرار تلویزیونی و مکتوب شد. [۳] شکست چهره او با ادعای «گرویدن به اسلام» و «باور به حقانیت حکومت جمهوری اسلامی»، ابهت چند دهه حزب توده ایران را فروریخت. [۴] نهایتا احسان طبری، پس از سال ها تحمل زندان و شکنجه، در بیرون از زندان و به مرگ طبیعی درگذشت. [۵]
ابتدای زندگی [ویرایش]
در سال ۱۲۹۵ در شهر ساری متولد شد. در سال ۱۳۱۶ در دوران رضاشاه به خاطر ارتباط با دکتر تقی ارانی دستگیر و زندانی گردید.
پس از شهریور ۱۳۲۰ مانند دیگر زندانیان سیاسی دوره رضاشاه آزاد شد و در تأسیس حزب توده ایران شرکت داشت.
زندگی سیاسی [ویرایش]
مقالات زیادی از او در نشریه مردم ارگان حزب توده ایران منتشر شد. در سال ۱۳۲۵ در نخستین کنگره نویسندگان ایران شرکت کرد.
در سال ۱۳۲۵ خورشیدی و در اوج سیاست های فرقه دمکرات آذربایجان و دخالت های ارتش سرخ که در آن زمان در ایران مستقر بود، دولت وقت اتحاد جماهیر شوروی فرستاده ای به نام «کافتارادزه» را برای جلب نظر دولت ایران در زمینه «انعقاد قرارداد امتیاز نفت شمال ایران» به آن کشور فرستاد. حزب توده ایران تظاهراتی را در پشتیبانی از سیاست اتحاد شوروری برگزار کرد. در چنین اوضاع و احوالی بود که احسان طبری با نوشتن مقاله ای، این موضوع را مطرح کرد که: «اگر دولت ایران برای شرکت نفت ایران و انگلیس در جنوب ایران امتیازی قائل است، به یقین درست خواهد بود که برای همسایه شمالی - شوروی - هم در شمال کشور چنین امتیازی را در نظر بگیرد و این کار، حفظ موازنه منفی است». این سیاست هم سازی و هم راهی با سیاست شوروی که نفی منافع و مصالح ملی ایران را هدف قرار داده بود، عده ای از کادرهای برجسته حزب توده از جمله اپریم اسحاق و خلیل ملکی را به عصیان واداشت و در نتیجه انشعاب اول حزب شکل گرفت. [۶] دفتر مرکزی حزب پس از استعفای اپریم اسحاق، در بیانیه ای او را «جاسوس انگلیس» معرفی کرد و احسان طبری، خلیل ملکی را «خائن و جاسوسی خواند که سرانجام به زباله دان تاریخ افتاد». [۷]
در سال ۱۳۲۷ پس از سوءقصدی که به شاه شد، حزب توده ایران منحل اعلام شد و اعضا و هوادارانش تحت تعقیب قرار گرفتند. عده ای از رهبران حزب از جمله طبری غیابا محاکمه و محکوم به اعدام شدند. او در سال ۱۳۲۸ بنا به تصمیم حزب ناگزیر از ایران خارج شد.
نویسندگی [ویرایش]
احسان طبری از جوانی در رشته های مختلف شعر، قصه، نقد هنری، بررسی های فلسفی و تاریخی و زبانی، آثاری ایجاد کرده و در دوران طولانی مهاجرت این تلاش را ادامه داده و در هر زمینه آثاری متعددی نگاشته است. احسان طبری تحصیلات خود را در آکادمی علوم اجتماعی مسکو انجام داده و به دریافت مقام علمی نامزد علوم فلسفی موفق شده سپس آن را در آکادمی علوم اجتماعی برلین ادامه و به دریافت مقام علمی ( دکتر هابیل در فلسفه ) رسید. طبری به هفت زبان مختلف آشنایی کامل داشت. [۸]
پس از انقلاب [ویرایش]
پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ همراه با دیگر رهبران حزب به ایران بازگشت و در حزب توده ایران فعالیت می کرد. با شروع سرکوبی حزب، در یورش دوم، او نیز دستگیر و زندانی شد. پس از مدتی مانند بسیاری از دیگر رهبران حزب توده ایران در مصاحبه های تلویزیونی که دستگاه های اطلاعاتی جمهوری اسلامی ترتیب داده بودند، شرکت کرد و از کارها و عقاید گذشته خود ابراز ندامت و خود را نفی کرد.
وی هم چنین کتابی به نام «شناخت و سنجش مارکسیسم» را نوشت که به نوعی توبه نامه او در دوران حکومت جمهوری اسلامی ایران بود. [۹] در همین دوران کتابی به نام «کژراهه» به نام او منتشر شد که ظاهراً در آن از گذشته خود انتقاد کرده است. [نیازمند منبع]
آثار [ویرایش]
کتاب ها [ویرایش]
فروپاشی نظام سنتی و زایش سرمایه داری
شناخت و سنجش مارکسیسم
خانواده برومند
روشنفکر مأیوس
زایش و تکامل تئوری انقلابی
راندهٔ ستم
دهه نخستین
کژراهه
حماسه گئومات
شکنجه و امید
در دوزخ
رویای چینی
برخی بررسی ها در باره جهان بینی ها و بینش های اجتماعی در ایران
درباره اسلوب هیوریستک ( دانش کشف ) و برخی مسایل تئوری احتمالات
درباره سیبرنتیک یا دانش گردانش
درباره «منطق عمل»
مجموعهٔ شعر [ویرایش]
ترانه خوابگونه
از میان ریگها و الماسها
با پچپچه پاییز، نثر شاعرانه در چهارده بند
ترجمه [ویرایش]
آنتی دورینگ
منابع [ویرایش]
↑ داستان بازگشت طبری به ایران پس از سی سال، بی بی سی فارسی
↑ احسان طبری، متفکری خلاق یا نظریه پرداز باورهای جزمی؟، بی بی سی فارسی
↑ 'یورش' اول به حزب توده در سال ۶۱، بی بی سی فارسی
↑ نبرد روحانیت و حزب بر سر توده مردم، بی بی سی فارسی
↑ 'یورش' اول به حزب توده در سال ۶۱، بی بی سی فارسی
↑ انشعاب های حزب توده، بی بی سی فارسی
↑ آداب نقد ایرانی، میراث ماندگارحزب توده، بی بی سی فارسی
↑ DEATHS ELSEWHERE, The Washington Post ( pre - ۱۹۹۷ Fulltext ) - Washington, D. ( Archive Search )
↑ حزب توده ایران؛ تأثیرات فرهنگی و بازتاب های منطقه ای، بی بی سی فارسی
راسخون، زندگینامهٔ احسان طبری.
پیوند به بیرون [ویرایش]
برخی بررسی ها درباره جهان بینی ها و جنبش های اجتماعی در ایران
متن کامل ( pdf ) برخی بررسی ها درباره جهان بینی ها و جنبش . . .


کلمات دیگر: