معنی اصطلاح -> کسی را مات بردن / زدن
به یک نقطه خیره شدن؛ از شدت شگفت زدگی هیچ واکنشی نشان ندادن
مثال:
- وقتی بعد از چندسال یک باره جلوی در خانه سبز شد، ماتم برد.
- چرا ماتت زده؟ راه بیفت، الان قطار حرکت می کنه.
به یک نقطه خیره شدن؛ از شدت شگفت زدگی هیچ واکنشی نشان ندادن
مثال:
- وقتی بعد از چندسال یک باره جلوی در خانه سبز شد، ماتم برد.
- چرا ماتت زده؟ راه بیفت، الان قطار حرکت می کنه.