معنی اصطلاح -> سر کسی را بردن
با پرحرفی کسی را آزار دادن
مثال:
- اینقدر وراجی کرد و حرف های بی سروته زد که سر همه را برد.
- خیلی خوب، فهمیدم، بس کن دیگه، سر ما را بردی !
توضیح:
همچنین ← «سر / کله ی کسی را خوردن»
با پرحرفی کسی را آزار دادن
مثال:
- اینقدر وراجی کرد و حرف های بی سروته زد که سر همه را برد.
- خیلی خوب، فهمیدم، بس کن دیگه، سر ما را بردی !
توضیح:
همچنین ← «سر / کله ی کسی را خوردن»