کلمه جو
صفحه اصلی

کسی را قر زدن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> کسی را قُر زدن
کسی [ معمولا زنی ] را فریفتن / از دست دیگری درآوردن
مثال:
دوست قدیمی من آن شب دختر زیبایی را با خود به مهمانی آورده بود، او را به همه معرفی می کرد و می گفت که با هم قرار ازدواج گذاشته اند، اما درست همان شب سروکله ی آقای فکل کراواتیِ خوش پوش و خوش ادایی پیدا شد و دختر قُر زد و سر دوست من بی کلاه ماند.
توضیح:
همچنین ← «کسی را تور کردن / به تور زدن» و ← «کسی را بلند کردن»


کلمات دیگر: