معنی اصطلاح -> دعوا [ بر ] سر لحاف ملا بودن
هنگامی گفته می شود که فردی در دعوایی که به او مربوط نبوده ضرر دیده یا در یک دعوای ساختگی، مالی را از دست داده باشد.
مثال:
همه ی این جنگ ودعواها ظاهری و جنگ زرگری بود برای اینکه پول های مردم را بالا بکشند. درواقع دعوا سر لحاف ملا بود.
توضیح:
این اصط. به داستانی از ملانصرالدین بازمی گردد:
ملا در یک شب زمستانی در بستر خوابیده بود که یک باره غوغایی از کوچه بلند شد. همسر ملا از او خواست بیرون رود و ببیند چه خبر است... ملا لحاف را روی دوش انداخت و به کوچه رفت. دزدی به خانه ی همسایه ای رفته بود اما صاحب خانه متوجه شده و با هیاهو دیگران را به کوچه کشانده بود. در این میان، دزد که در گوشه ای پنهان شده بود، چشمش به ملا و لحافش افتاد، لحاف او را کشید و فرار کرد. وقتی ملا به خانه برگشت، زنش پرسید: چه خبر بود؟ ملا جواب داد: هیچ، دعوا سر لحاف من بود.
هنگامی گفته می شود که فردی در دعوایی که به او مربوط نبوده ضرر دیده یا در یک دعوای ساختگی، مالی را از دست داده باشد.
مثال:
همه ی این جنگ ودعواها ظاهری و جنگ زرگری بود برای اینکه پول های مردم را بالا بکشند. درواقع دعوا سر لحاف ملا بود.
توضیح:
این اصط. به داستانی از ملانصرالدین بازمی گردد:
ملا در یک شب زمستانی در بستر خوابیده بود که یک باره غوغایی از کوچه بلند شد. همسر ملا از او خواست بیرون رود و ببیند چه خبر است... ملا لحاف را روی دوش انداخت و به کوچه رفت. دزدی به خانه ی همسایه ای رفته بود اما صاحب خانه متوجه شده و با هیاهو دیگران را به کوچه کشانده بود. در این میان، دزد که در گوشه ای پنهان شده بود، چشمش به ملا و لحافش افتاد، لحاف او را کشید و فرار کرد. وقتی ملا به خانه برگشت، زنش پرسید: چه خبر بود؟ ملا جواب داد: هیچ، دعوا سر لحاف من بود.