کلمه جو
صفحه اصلی

ابومنصور عبدالملک ثعالبی

دانشنامه عمومی

ابومنصور عبدالملک ثَعالِبی (نسب: ابومنصور عبدالملک بن محمد بن اسماعیل ثَعالِبی نیشابوری) شاعر، لغوی، کاتب و تاریخ نگار ایرانی عرب زبان و عرب گرا بود. همهٔ نوشته های ثعالبی به زبان عربی است. ثعالبی معروف به ابومنصور نیشابوری و جاحظِ نیشابور است.دربارهٔ وجه تسمیهٔ او گفته شده که چون پیشهٔ پدر - ابوعلی ثعالبی -کندن پوست روباه و فراهم ساختن پوستین از آن بوده به این نام خوانده شده است. واژه عربی «ثَعالِبی» مرکب است از ثَعالِب (جمعِ ثَعلَب به معنی روباه) + ی (پسوند نسبت)؛ یعنی پوست روباه فروش. پیشه ثعالبی مدتی خیاطی بوده و گویا از پوست روباه، جامه هایی می دوخته است.از جمله وی در مقدمهٔ فقه اللغة که به ابوالفضل میکالی تقدیم کرده، تصریح می کند که نژاد عرب، بهترین نژادها، و زبان عربی بهترین زبان ها ست و دانستن آن خود دین داری است.بیشتر مطالبی که شرح حال نویسانی همچون ابن انباری، باخرزی، ابواسحاق حصری، ابن خلّکان و ابن بَسّام دربارهٔ ثعالبی آورده اند، کوتاه و مختصر و تکرار سخنان نویسندگان پیشین است. شاید این شیوه را از خود ثعالبی فرا گرفته باشند که در شرح حال شاعران و نویسندگان معاصر و قبل از خود، از معرفی کوتاه و کلی آنان فراتر نمی رود و به جای پرداختن به سیره و زندگی علمی آنان، قطعاتی مفصّل از نظم و نثر آنان را می آورد.ثعالبی در طول دوران خود بیش از ۱۶۰ اثر در حوزه های مختلف ادبی به نگارش درآورد، اما از آن جا که همهٔ آثار وی به زبان عربی است، در ایران کمتر به او و آثارش پرداخته شده است. آثار ثعالبی بارها در کشورهای عربی منتشر شده است. دیوان اشعار ثعالبی توسط محمود عبدالله الجادر، استاد دانشکده ادبیات دانشگاه بغداد گردآوری و تصحیح شده است. دکتر الجادر اشعار ثعالبی را از زاویه انواع قافیه های مختلف در بحور عروضی زبان و ادبیات عربی مورد بررسی قرار داده است. از مهم ترین اغراض شعری ثعالبی در این دیوان می توان به مدح، وصف، شکوی، غزل و رثا اشاره کرد.اشعار ثعالبی مانند بسیاری از شاعران دیگر دورنمایی مناسب از اوضاع فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی عصر شاعر را به همراه دارد.
یتیمة الدهر فی محاسن اهل العصر (و یتیمة الیتیمة و تتمة الیتیمه).
دیوان اشعار.
فقه اللغه.
کتاب التمثیل و المحاضرة فی الحکم و المناظرة.
کتاب أجناس التنجیس.
أحاسن المحاسن = أحسن ما سمعت.
کتاب الأحاسن من بدائع البلغاء.
کتاب أحسن ما سمعت:
کتاب الأدب مما للناس فیه من أرب.
کتاب إعجاز الإیجاز.
غرر أخبار ملوک الفرس و سیرهم (تاریخ ثعالبی)
کتاب الأعداد = برد الأکباد فی الأعداد.
کتاب أفراد المعانی.
کتاب الاقتباس.
کتاب الأمثال والتشبیهات.
کتاب أنس الشعراء.
کتاب الأنیس فی غزل التجنیس.
کتاب بهجة المشتاق.
کتاب التجنیس.
کتاب تحفة الوزراء.
کتاب التحسین والتقبیح.
کتاب ترجمة الکاتب فی آداب الصاحب.
کتاب التفاحة.
کتاب تفضل المقتدرین و تنصل المعتذرین.
.
کتاب الثلج و المطر.
کتاب ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب.
کتاب الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن.
کتاب حجة العقل.
کتاب حشو اللوزینج.
کتاب حلی العقد.
کتاب خاص الخاص.
کتاب خصائص الفضائل.
کتاب الخولة وشاهیات.
دیوان أشعاره.
کتاب سجع المنثور.
کتاب سِحر البلاغة وسر البراعة.
کتاب سحر البیان.
کتاب سر الأدب فی مجاری کلام العرب.
کتاب سر البیان.
کتاب سر الوزارة.
کتاب السیاسة.
کتاب الشکوی والعتاب و ما وقع للخلان والأصحاب.
کتاب الشمس.
کتاب الشوق.
کتاب صفة الشعر والنثر.
کتاب طبقات الملوک.
کتاب الظَّرْف من شعر البُسْتی.
کتاب الطرائف واللطائف.
کتاب عنوان المعارف.
کتاب عیون النوادر.
کتاب غرر البلاغة فی الأعلام.
کتاب غرر المضاحک.
کتاب الغلمان.
کتاب الفرائد والقلائد.
کتاب الفصول الفارسیة.
کتاب الفصول فی الفضول.
کتاب فقه اللغة.
کتاب الکشف والبیان.
کتاب الکنایة والتعریض.
کنز الکتاب=المنتحل.
کتاب لباب الأحاسن.
کتاب لطائف الظرفاء.
کتاب لطائف المعارف.
کتاب اللطیف الطیب.
کتاب اللمع والفضة.
کتاب ما جری بین المتنبی وسیف الدولة.
کتاب المبهج.
کتاب المتشابه لفظا وخطا=ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب.
مدح الشیء وذمه.
کتاب المدیح.
کتاب مرآة المروآت.
کتاب المضاف والمنسوب.
کتاب مفتاح الفصاحة.
المقصور والممدود.
مکارم الأخلاق.
ملح البراعة.
کتاب المُلَح والطُرَف.
کتاب نمادمة الملوک.
کتاب من أعوزه المطرب.
کتاب من غاب عنه المؤنس.
کتاب المنتحل.
مؤنس الوحید فی المحاضرات.
نثر النظم وحل العقد.
کتاب نسیم الأنس.
کتاب نسیم السحر.
النهایة فی الکنایة.
کتاب النوادر والبوادر.
کتاب الورد.
کتاب یواقیت المواقیت.
«جامع اشتات النثر و النظم»، «رأس المؤلفین فی زمانه»، «امام المصنفین»، «جاحظ نیشابور»، «حافظ نیسابور»
از دوران کودکی ثعالبی و از تحصیلات و استادان وی آگاهی چندانی در دسترس نیست. وی نزد دانشمند مشهور، ابوبکر محمدبن عباس خوارزمی (متوفی ۳۸۳)، ادب آموخته و مدتی نیز به تدریس اشتغال داشته است. از جمله شاگردان او نورالدین ابوالحسن علی بن حسن باخَرْزی و ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی بوده اند. وی سپس به نگارش و شغل دبیری، و تا پایان عمر به نوشتن آثار ادبی، در زادگاهش، پرداخت.
ثعالبی در نیمه دوم سده چهارم و نیمه اول سده پنجم، هم زمان با عصر طلایی نهضت علمی و ادبی و شکوفایی جهان اسلام، در یکی از مراکز علمی آن زمان؛ نیشابور، پرورش یافت. او زندگی خود را به طور کامل در مشرق جهان اسلام گذراند. زادگاهش، نیشابور، به لحاظ فرهنگی، رقیب جدّی بغداد به شمار می آمد وی در این شهر با خاندان دانش دوست و ادب پرور آل میکال آشنا شد و همنشینی او با امیرِ ادیب و شاعر، ابوالفضل عبیداللّه بن احمد میکالی، سبب شد که با بزرگان عصر خود آشنا شود، از جمله با ابونصر محمدبن عبدالجبار عُتْبی. ثعالبی از کتابخانه ابوالفضل میکالی بهره فراوان برد و در هم نشینی با اندیشمندان و ادیبانِ درگاهِ میکالی، گنجینه ای از نظم و نثر و امثال و سخنان فصیح و بلیغ عربی کسب کرد و در نوشتن آثار خود از آن ها سود برد. هنگامی که میکالی مجموعه ای از اشعار حماسی عربی را با عنوان المُنْتَخل گردآوری کرد، ثعالبی آن را خلاصه نمود و برخی اشعار میکالی را به آن افزود. این کتاب با نام المُنْتحل به چاپ رسیده و به ثعالبی نسبت داده شده است.ثعالبی در سال ۳۸۲ به بخارا، پایتخت سامانیان، سفر کرد و با ادیبان و دانشمندان آنجا، از جمله با بدیع الزمان همدانی (متوفی ۳۹۸)، آشنا شد. وی در یتیمة الدهر از او و هوش سرشارش سخن گفته است. ثعالبی سال بعد، با سقوط بخارا، به زادگاهش بازگشت. پس از بازگشت به نیشابور، مشهورترین کتاب خود، یتیمة الدهر فی محاسن اهل العصر، را تألیف کرد که سبب شهرت و راهیابی او به دربار امیران و سلاطین شد. سپس به گرگان، به دربار قابوس بن وشمگیر، رفت و به مناسبت اینکه وی گرگان را از آل بویه پس گرفته بود، ثعالبی او را مدح گفت و دو کتاب خود، المُبْهِج و التمثیل و المحاضرة، را به وی اهدا کرد.ثعالبی در سال ۳۹۲، به نیشابور بازگشت و به نوشتن آثار دیگرش پرداخت و دو کتاب خود، اَجناس التجنیس و الاقتباس، را به امیر نیشابور، ابوالمظفر نصربن ناصرالدین سبکتگین، اهدا کرد و سحرالبلاغة را به سپهسالار، ابوعمران موسی بن هارون، تقدیم نمود. با بروز قحطی و خشکسالی در ۴۰۱ در خراسان، نخست به اسفراین و سپس به گرگان رفت. آنگاه به دعوت امیرابوالعباس مأمون بن مأمون خوارزمشاه به خوارزم رفت و چندین کتاب خود را به نام او و وزیرش ابوعبداللّه محمدبن حامد تألیف کرد که از آن جمله است: آداب الملوک، اللطائف و الظرائف، المشرق، نثر النظم، الکنایة و التعریض، تحفة الوزراء، و أحسنُ ما سَمعتُ. ثعالبی مدت زیادی در خوارزم نماند و پس از کشته شدن خوارزمشاه، به غزنه رفت و مدتی در دربار سلطان محمود غزنوی ماند و کتاب لطائف المعارف را برای وی تألیف کرد. به نوشته عبدالسلام محمد هارون، ثعالبی این کتاب را برای صاحب بن عَبّاد نوشته است. ثعالبی کتاب تحسین القبیح و تقبیح الحسن را نیز به یکی از فضلای خراسان به نام عیسی کرجی، اهدا نمود، سپس به هرات رفت و دو کتاب خود، اللّطیف فی الطیب و الایجاز و الاعجاز، را برای قاضی ابواحمد منصوربن محمد اَزْدی تألیف کرد.ثعالبی پس از شصت سالگی به نیشابور بازگشت و مورد احترام بزرگان آنجا واقع شد و کتابهای ثِمارالقلوب فی المضاف و المنسوب، فقه اللغة و سرّالعربیّة را نوشت و به دوست دیرینش، امیرابوالفضل میکالی، هدیه کرد.ثعالبی مدتی در باغ و مزرعه خود در حومه نیشابور به سر برد تا به نوشتن آثار بیشتری بپردازد. در سال ۴۲۰ طایفة غُز به خراسان حمله کردند؛ ولی ثعالبی توانست با یاری یکی از امیران میکالی از این حادثه در امان بماند. وی سپس سه کتاب بَرْد الاَکْباد فی الاعداد، اللطف و اللطائف، و مِرآة المروآت را نوشت، و در سال ۴۲۲ به والی خراسان، ابوسهل حمدونی، هدیه کرد. در سال ۴۲۴ سلطان مسعود غزنوی را، که به نیشابور آمده بود، مدح و برخی از آثار خود را به وزیران و اعیان دولت او اهدا کرد، از جمله خاصّ الخاصّ را به شیخ مسافر بن حسن و خصائص اللغة را به حسن بن ابراهیم صیمری هدیه نمود. سپس به تألیف تتمّة الیتیمة مشغول شد و نسخه پیش نویس آن را به شیخ محمدبن عیسی کرجی هدیه کرد.ثعالبی در سال ۴۲۹ در نیشابور وفات یافت. برخی تاریخ فوت او را ۴۳۰ دانسته اند. وی در اواخر عمر، کتاب الغِلْمان را نوشت.

نقل قول ها

ابومنصور عبدالملک بن محمد بن اسماعیل ثعالبی نیشابوری(زادهٔ ۳۵۰- مرگ ۴۲۹ یا ۴۳۰ هجری قمری/(۹۶۱–۱۰۳۸)میلادی) شاعر تازی گوی، نویسنده و تاریخنگار عرب ایرانی، اهل نیشابور بوده است. معروف به ابومنصور نیشابوری و جاحظِ نیشابور.(ثعالبی در زبان عربی به معنای فروشنده پوست روباه است)


کلمات دیگر: