کلمه جو
صفحه اصلی

ابن عمید

فرهنگ فارسی

۱ - ابو الفضل محمد بن عمید کاتب خراسانی ( ف ۳۵۹ ٠ ه . ق ٠ ) پدر وی صاحب ترسل بود و لقب عمید و وزارت مرداویج داشت ٠ ابو الفضل در سال ۳۲۸ بجای ابو علی ابن قمی بوزارت رکن الدوله دیلمی رسید ٠ وی در نجوم و فلسفه دست داشت و در ادب و ترسل کمتر کسی به پای او میرسید ٠ صاحب بن عباد از اتباع او بود . در سال ۳۵۹ ابن عمید با لشکری برای جنگ حسنویه کرد بیرون رفت و در همین ایام در گذشت ٠ از تالیفات اوست : دیوان الرسائل و المذهب فی البلاغات ۲ ٠ - ابو الفتح علی بن محمد بن عمید ( ف ۳۶۶ ٠ ه . ق ٠ ) وی در جنگ با حسنویه همراه پدر بود و چون پدرش در گذشت باحسنویه صلح کرد و به ری باز گشت و منصب پدر او را باو تفویض کردند ٠ وی تا سال ۳۶۶ وزارت موید الدوله را داشت سپس به حبس افتاد و در حبس در گذشت ٠
او را در علم نجوم و فلسفه ید طولی بود

لغت نامه دهخدا

ابن عمید. [ اِن ُ ع َ ] (اِخ ) ابوالفضل محمدبن العمید ابی عبداﷲ الحسین بن محمد الکاتب الخراسانی . پدر او مردی از اهل فضل و ادب و صاحب ترسل بود و بعادت اهل خراسان لقب تعظیمی عمید و وزارت مرداویج داشت و پسر او ابوالفضل 328هَ .ق . بجای ابوعلی بن القمی بمقام وزارت رکن الدوله ابوعلی حسن بن بویه ٔ دیلمی رسید. او را در علم نجوم و فلسفه ید طولی بود و در ادب و ترسل هیچ کس از مردم زمانه بپایه ٔ او نرسید چنانکه او را جاحظ دوم گفتندی ، و یکی از اتباع او صاحب بن عباد مشهور است و او لقب صاحب بمناسبت صحبت با ابوالفضل یافت . و ثعالبی در یتیمه گوید بدئت الکتابة به عبدالحمید و ختمت بابن العمید. و آنگاه که صاحب بن عباد از سفر بغداد بازگشت وی را پرسیدند که بغداد را چگونه یافتی ؟ گفت : بغداد فی البلاد کالاستاذ فی العباد، و صاحب همیشه از او بلفظ استاد تعبیر میکرد. ابوالفضل سائسی مدبر و کارشناسی ماهر در امور ملکی بود و جماعتی از مشاهیر شعرا از اصقاع بلاد اسلامی بخدمت او شتافتند و به نیکوترین مدایح او را مدح گفتند، از آن جمله صاحب عباد و ابوالطیب متنبی که در ارّجان بخدمت او پیوست و قصائد چند در مدح او بسرود و ابن عمید در صلت قصیده سه هزار دینار بدو داد. و ابونصر عبدالعزیزبن نباته ٔ سعدی در ری درک خدمت او کرد. و راجع بقصیده ٔ رائیه ٔ ابن نباته افسانه ای ساخته اند که ابن خلکان آنرا تکذیب میکند. او درسال 344 با لشکر محمدبن ماکان جنگ کرده و شکست خوردو ری و اصفهان را از دست بداد ولی بعد این دو شهر را بازگرفت و محمدبن ماکان را اسیر کرد. در سال 355 جمعی از مردم خراسان به قصد جهاد با روم به ری آمدند و از رکن الدوله طلب یاری کردند و ابن عمید با همه ٔ مطامع آنان مساعدت نکرد و آنان دست به غارت و تاراج بردند و ابن عمید را در خانه ٔ او مجروح کردند و رکن الدوله خراسانیان را بشکست و بپراکند و رؤسای آنان رااسیر کرد و در سال 359 ابن عمید با لشکری برای جنگ حسنویه سردار کردی بیرون رفت و در صفر 360 و بقولی در سال 359 در ری یا بغداد درگذشت . ابن الندیم گوید اوراست : کتاب دیوان الرسائل و کتاب المذهب فی البلاغات .


ابن عمید. [ اِن ُ ع َ ] ( اِخ ) ابوالفضل محمدبن العمید ابی عبداﷲ الحسین بن محمد الکاتب الخراسانی. پدر او مردی از اهل فضل و ادب و صاحب ترسل بود و بعادت اهل خراسان لقب تعظیمی عمید و وزارت مرداویج داشت و پسر او ابوالفضل 328هَ.ق. بجای ابوعلی بن القمی بمقام وزارت رکن الدوله ابوعلی حسن بن بویه دیلمی رسید. او را در علم نجوم و فلسفه ید طولی بود و در ادب و ترسل هیچ کس از مردم زمانه بپایه او نرسید چنانکه او را جاحظ دوم گفتندی ، و یکی از اتباع او صاحب بن عباد مشهور است و او لقب صاحب بمناسبت صحبت با ابوالفضل یافت. و ثعالبی در یتیمه گوید بدئت الکتابة به عبدالحمید و ختمت بابن العمید. و آنگاه که صاحب بن عباد از سفر بغداد بازگشت وی را پرسیدند که بغداد را چگونه یافتی ؟ گفت : بغداد فی البلاد کالاستاذ فی العباد، و صاحب همیشه از او بلفظ استاد تعبیر میکرد. ابوالفضل سائسی مدبر و کارشناسی ماهر در امور ملکی بود و جماعتی از مشاهیر شعرا از اصقاع بلاد اسلامی بخدمت او شتافتند و به نیکوترین مدایح او را مدح گفتند، از آن جمله صاحب عباد و ابوالطیب متنبی که در ارّجان بخدمت او پیوست و قصائد چند در مدح او بسرود و ابن عمید در صلت قصیده سه هزار دینار بدو داد. و ابونصر عبدالعزیزبن نباته سعدی در ری درک خدمت او کرد. و راجع بقصیده رائیه ابن نباته افسانه ای ساخته اند که ابن خلکان آنرا تکذیب میکند. او درسال 344 با لشکر محمدبن ماکان جنگ کرده و شکست خوردو ری و اصفهان را از دست بداد ولی بعد این دو شهر را بازگرفت و محمدبن ماکان را اسیر کرد. در سال 355 جمعی از مردم خراسان به قصد جهاد با روم به ری آمدند و از رکن الدوله طلب یاری کردند و ابن عمید با همه مطامع آنان مساعدت نکرد و آنان دست به غارت و تاراج بردند و ابن عمید را در خانه او مجروح کردند و رکن الدوله خراسانیان را بشکست و بپراکند و رؤسای آنان رااسیر کرد و در سال 359 ابن عمید با لشکری برای جنگ حسنویه سردار کردی بیرون رفت و در صفر 360 و بقولی در سال 359 در ری یا بغداد درگذشت. ابن الندیم گوید اوراست : کتاب دیوان الرسائل و کتاب المذهب فی البلاغات.

ابن عمید. [ اِ ن ُ ع َ ] ( اِخ ) ابوالفتح علی بن محمدبن العمید. مولد او به سال 307 هَ.ق. او در جنگ با حسنویه در رکاب پدر بود و چون ابوالفضل درگذشت با حسنویه صلح کرده به ری بازگشت و منصب پدر بدو مفوض شد و تا 366 ( سال وفات رکن الدوله ) وزارت پسر او مؤیدالدوله داشت ، لکن عضدالدوله برادر مؤیدالدوله که با ابن عمید دشمنی دیرینه بود او را بشورانیدن جیش بر صاحب بن عباد رازدار مؤیدالدوله متهم و برادر را بحبس و مصادره ابن عمید برانگیخت. و او به سال 366 در حبس درگذشت.

ابن عمید. [ اِ ن ُ ع َ ] (اِخ ) ابوالفتح علی بن محمدبن العمید. مولد او به سال 307 هَ .ق . او در جنگ با حسنویه در رکاب پدر بود و چون ابوالفضل درگذشت با حسنویه صلح کرده به ری بازگشت و منصب پدر بدو مفوض شد و تا 366 (سال وفات رکن الدوله ) وزارت پسر او مؤیدالدوله داشت ، لکن عضدالدوله برادر مؤیدالدوله که با ابن عمید دشمنی دیرینه بود او را بشورانیدن جیش بر صاحب بن عباد رازدار مؤیدالدوله متهم و برادر را بحبس و مصادره ٔ ابن عمید برانگیخت . و او به سال 366 در حبس درگذشت .


دانشنامه عمومی

ابن عمید (پسر). ابوالفتح علی بن محمد بن حسین (زاده:۳۳۷، قم - درگذشت:۳۷۷) که همچون پدرش به ابن عمید یا ذوالکفایتین معروف بود، از وزیران آل بویه در دوران رکن الدوله حسن و مؤیدالدوله بود. وی نیز همچون پدرش در زبان و ادبیات عربی تبحر فراوان داشت.
ابن عمید (پدر)
وی اولین بار از طرف رکن الدوله برای سرکوب شورش مردم قزوین اعزام و موفق بدین کار شد. همراه پدرش به جنگ با حسنویهٔ کُرد رفت که درگذشت پدرش روی داد و جانشین وی گشت و با دریافت مبالغی با آل حسنویه صلح کرد و پس از بازگشت به ری از سوی رکن الدوله به جای پدر به وزارت نصب شد.
تلاش های او و وزیر سامانیان ابوجعفر احمد بن حسین عتبی ‏(ca)‏ در ایجاد صلح میان دو دولت مؤثر بود.

نقل قول ها

ابوالفضل ابن عمید مشهور به ابن عمید (-۹۷۰م) از مشاهیر ایرانی در دورهٔ خلافت عباسیان، وزیر رکن الدوله بمدّت سی سال.
• «بهترین سخن آن است که جدّی اش به کارَت آید و شوخی اش سرگرمت سازد.»از «لطائف الظرفاء من طبقات الفضلاء» نوشته ابومنصور عبدالملک ثعالبی، به اهتمام قاسم السامرائی، چاپ لیدن، ۱۹۷۸، بارگذاری شده در ویکی نبشتهٔ عربی


کلمات دیگر: