معنی اصطلاح -> کسی را تروخشک کردن
از کسی مراقبت کردن؛ به سرووضع کسی رسیدن؛ زندگی کسی را اداره کردن
مثال:
شانس آورده که زن کدبانویی گیرش آمده و مثل یک بچه تروخشکش می کنه.
از کسی مراقبت کردن؛ به سرووضع کسی رسیدن؛ زندگی کسی را اداره کردن
مثال:
شانس آورده که زن کدبانویی گیرش آمده و مثل یک بچه تروخشکش می کنه.