کلمه جو
صفحه اصلی

کسی را به حال خود گذاشتن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> کسی را به حال خود گذاشتن
مزاحم کسی نشدن؛ کاری به کار کسی نداشتن، به طوری که بتواند به میل خود رفتار کند
مثال:
هروقت دیدی لجبازی می کنه، اونو به حال خودش بذار تا دوباره حالش سرِ جاش بیاد.


کلمات دیگر: