کلمه جو
صفحه اصلی

سرنگونی صفویان

دانشنامه عمومی

سرنگونی امپراتوری و دودمان صفویه که پادشاهان آن ۲۲۱ سال (از ۱۵۰۱ تا ۱۷۲۲ میلادی) بر پهنه ایران زمین حکم راندند، ناشی از اوضاع نا به سامان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اواخر دوران این سلسله به ویژه زمان حکمرانی شاه سلطان حسین، آخرین پادشاه این امپراتوری می باشد. حکومت صفویان که شاه اسماعیل اول آن را با پیروزی در جنگ های متعدد، در تبریز آغاز کرد، در اصفهان با اسارت شاه سلطان حسین و با بخشش تاجش به محمود افغان به پایان رسید.
شاه اسماعیل یکم (۹۳۰–۹۰۷) (۸۸۰ – ۹۰۲ خورشیدی)
شاه طهماسب یکم (۹۸۴–۹۳۰) (۹۰۲ – ۹۵۵ خورشیدی)
شاه اسماعیل دوم (۹۸۵–۹۸۴) (۹۵۵ – ۹۵۶ خورشیدی)
شاه محمد خدابنده (۹۹۶–۹۸۵) (۹۵۶ – ۹۶۶ خورشیدی)
شاه عباس یکم (۱۰۳۸–۹۹۶) (۹۶۶ – ۱۰۰۷ خورشیدی)
شاه صفی (۱۰۵۲–۱۰۳۸) (۱۰۰۷ – ۱۰۲۱ خورشیدی)
شاه عباس دوم (۱۰۷۷–۱۰۵۲) (۱۰۲۱ – ۱۰۴۵ خورشیدی)
شاه سلیمان (۱۱۰۵–۱۰۷۷) (۱۰۴۵ – ۱۰۷۲ خورشیدی)
شاه سلطان حسین (۱۱۳۵–۱۱۰۵) (۱۰۷۲ – ۱۱۰۱ خورشیدی)
شاه طهماسب دوم (۱۱۴۵–۱۱۳۵) (۱۱۰۱ – ۱۱۱۱ خورشیدی)
شاه عباس سوم (۱۱۴۸–۱۱۴۵) (۱۱۱۱ – ۱۱۱۴ خورشیدی)
شاه سلیمان دوم
شاه اسماعیل سوم
عوامل متعددی در فروپاشی نظام پادشاهی صفویه نقش داشته است، این عوامل عبارتند از:
شاه صفی نوه و جانشین شاه عباس کبیر بود. تزلزل در سیاست خارجی ایران از دوره سلطنت او آغاز گردید. ازبک ها شرق و عثمانی ها غرب ایران را مورد تاخت و تاز قرار داده بودند. شاه صفی که از مقابله با سلطان مراد چهارم امپراتور عثمانی درمانده بود، در سال ۱۰۴۸ هجری قمری به قراردادی که به موجب آن، بغداد به عثمانی ها واگذار می شد، تن در داد. سال پیش از آن نیز قندهار، به دست شاه جهان امپراتور مغولی هند از دست رفته بود. دلیل این شکست ها این بود که فرماندهان لایق و کارآزموده نظامی صفوی به دلیل بدگمانی های شاه صفی به آنان، کشته شده بودند.
شاه سلیمان فرزند شاه عباس دوم در آغاز حکومتش هم از نظر اوضاع داخلی و هم از نظر مسائل خارجی، دشواری های بسیاری در ایران پدید آمده بود. قحطی و بیماری بر کشور سایه افکنده بود. طاعون در بین اهالی بیداد می کرد. عثمانی ها که گرفتاری هایشان در اروپا تمام شده بود، علی رغم قرارداد ۱۰۴۹ هجری قمری که مرزها را مشخص ساخته بود و منطقاً دستاویزی برای تجاوز وجود نداشت، دوباره چشم به ایران دوختند. شیخ علیخان زنگنه اعتماد الدوله خطر عثمانی ها را به شاه سلیمان گوشزد کرد و گفت که ممکن است آن ها دوباره به ایران بتازند، شاه سلیمان هم با کمال خونسردی در پاسخ گفت:.mw-parser-output blockquote.templatequote{margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite{line-height:1em;text-align:right;padding-right:2em;margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite cite{font-size:85%}


کلمات دیگر: