کلمه جو
صفحه اصلی

خسرو شکیبایی

دانشنامه عمومی

خسرو شکیبایی (زاده ۷ فروردین ۱۳۲۳ در تهران - درگذشته ۲۸ تیر ۱۳۸۷، تهران) هنرپیشه سینمای ایران بود. او تحصیلاتش را در رشتهٔ بازیگری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به پایان برد. تا پیش از انقلاب فقط در عرصه تئاتر و دوبله فعالیت داشت و فعالیت حرفه ای در سینما را با بازی در فیلم خط قرمز (مسعود کیمیایی، ۱۳۶۱) آغاز کرد. شکیبایی در نزدیک به ۴۰ فیلم سینمایی بازی کرد. بازی در نقش حمید هامون در فیلم هامون ساختهٔ داریوش مهرجویی یکی از ماندگارترین نقش هایی است که ایفا کرده است.
در سال ۱۳۸۹ خورشیدی کتاب خسرو شکیبایی به تألیف الهام قره خانی با نگاه به زوایای گوناگون شخصیت این هنرمند توسط انتشارات خانه فرهنگ وهنر گویا منتشر شد. این کتاب مقدمه ای بر اصول بازیگری خسرو شکیبایی از نگاه آیدین آغداشلو، اکبر عالمی، جمشید مشایخی، مهران مدیری و هدیه تهرانی و هفتاد نفر دیگر از سایر هنرمندان ایران می باشد. در این کتاب تنی چند از هنرمندان سینمای ایران از دیدگاه های گوناگون دربارهٔ زندگی و هنر خسرو شکیبایی سخن گفته اند.
در بهمن سال ۱۳۹۱ آلبوم موسیقی به نام هامون و تنهایی به خوانندگی و ترانه سرایی احمد نورآیین، آهنگسازی سینا کلوت و تنظیم فراز خنافری به نام هامون و تنهایی به حمید هامون شخصیت فیلم هامون ساخته داریوش مهرجویی تقدیم شد. در این آلبوم موسیقی یک آهنگ با محوریت شخصیت حمید هامون به نام هامون قرار گرفته است. از آنجایی که پرداختن به ابعاد شخصیتی حمید در فیلم هامون در قالب یک ترانه می گنجد، ترانه سرا در شعر این قطعه به پرداختن دیالوگ ها و تصویر کلی این شخصیت بسنده کرده است.
خسرو شکیبایی در ۷ فروردین ماه سال ۱۳۲۳ در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد. در شناسنامه نامش «خسرو» است ولی خانواده و نزدیکان او را «محمود» صدا می کردند. پدر خسرو سرگرد ارتش بود و وقتی او ۱۴ ساله بود بر اثر سرطان از دنیا رفت. او پیش از اینکه وارد عرصه تئاتر شود، در حرفه هایی چون خیاطی و کانال سازی و آسانسورسازی کار می کرد. در ۱۹ سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به عباس جوانمرد، معرفی و به صورت کاملاً حرفه ای بازیگر تئاتر شد. وی فارغ التحصیل بازیگری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۴۲ با بازیگری تئاتر آغاز کرد، ۵ سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۷ وارد حرفهٔ دوبلوری شد.
شکیبایی فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۴۲ با بازیگری تئاتر آغاز کرد. در ۱۹ سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به عباس جوانمرد، معرفی و به صورت کاملاً حرفه ای بازیگر تئاتر شد. از جمله نمایش هایی که وی در آن ها ایفای نقش نموده است، می توان به سنگ و سرنا، همه پسران من، شب بیست و یکم و بیا تا گل برافشانیم اشاره کرد. او چندین نمایش تلویزیونی مانند فیزیکدان ها و هنگامه شیرین وصال را هم در کارنامه دارد.
شکیبایی نخستین بار در سال ۱۳۵۳ در فیلم کوتاه و ۱۶ میلی متری «کتیبه» به کارگردانی فریبرز صالح مقابل دوربین رفت. در سال ۱۳۶۱ در حالی که مشغول بازی در نمایش «شب بیست و یکم» بود، مورد توجه مسعود کیمیایی قرار گرفت و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم خط قرمز (مسعود کیمیایی، ۱۳۶۱) به سینما آمد و تا سال ۱۳۶۸ نقش آفرینی هایی کرد. از جمله در فیلم های دزد و نویسنده، ترن و رابطه خوب ظاهر شد. اما پس از بازی در فیلم هامون (داریوش مهرجویی، ۱۳۶۸) بود که نام خسرو شکیبایی بر سر زبان ها افتاد. او برای بازیش در همین فیلم از «هشتمین جشنواره فیلم فجر»، سیمرغ بلورین دریافت کرد و تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت.

نقل قول ها

خسرو شکیبایی (زاده ۷ فروردین ۱۳۲۳ تهران - درگذشته ۲۸ تیر ۱۳۸۷) بازیگر معروف سینمای ایران بود.
• «از هر کسی که حرف می زد مطلبی می آموختم».، ۱۳۸۶ -> دوقدم مانده به صبح
• «بعد از انقلاب احساس می کردم که یک چیزی درمن کم است و دوست داشتم با صدای خود کارکنم زیرا احساس می کردم که ۵۰ درصد خودم هستم و ۵۰ درصد صدا که بعدها صداگذاری می شود.»، ۱۳۸۶ -> دوقدم مانده به صبح
• «در فیلم های زیادی به جای آدم های نیمه معروف حرف زدم و از آن هایی که در آن موقع خیلی معروف بودند می توانم به: چارلتون هستون در «آخرین مردان سرسخت»، جیمز میسون در «معلم من شیطان» و «قیمت یک زندانی» و بیلی کازبی در اکثر فیلم هایش اشاره کنم.»، ۱۳۷۰ -> بازخوانی یک گفت وگوی قدیمی با خسرو شکیبایی
• «مصاحبه برای من مثل راه رفتن روی لبه تیغ است و همیشه می ترسم که پایم ببرد و یا پرت شوم.» -> بازخوانی یک گفت وگوی قدیمی با خسرو شکیبایی، ۱۳۷۰
• «نقش ها همواره مهمان ذهن بازیگران هستند و به طور متوالی می آیند و با تغییر نقش نیز می روند و گاهی از نقش ها به خاطر ایجاد احساس درذهن بازیگر می مانند، مانند حمید هامون در فیلم هامون داریوش مهرجویی که زمانی در ذهن من بود و مهمانی بود که به عقیده برخی ماند»، ۱۳۸۶ -> دوقدم مانده به صبح
• «وقتی که در فیلم یا نمایشنامه ای بازی می کنم چه در مقابل بازیگر مقابل و چه برای کارگردان هیچ وقت توضیحی نمی دهم و عمل می کنم.» -> بازخوانی یک گفت وگوی قدیمی با خسرو شکیبایی، ۱۳۷۰
• «هیچ وقت در حین انجام کاری به جایزه گرفتن فکر نکرده ام. آن لحظه ای که با نقش زندگی می کنم، بیشتر برایم اهمیت دارد تا اینکه آن نقش را بسازم برای جایزه.» -> بازخوانی یک گفت وگوی قدیمی با خسرو شکیبایی، ۱۳۷۰
• «یک شب با فردی آشنا شدم که تئاتر کار می کرد و زمانی که فهمید من عاشق تئاتر هستم مرا به سالن تئاتر برد و در آنجا با خودم گفتم اگر ۶ الی ۷ ماه آموزش ببینم شاید یک نقشی را بازی کنم. در همان زمان یک کارگردان آمد و به من گفت به تئاتر علاقه داری و می خواهی تئاتر کار کنی؟ من هم در پاسخ گفتم بلی و آن مرد رفت و مرا نیز با خود برد.»، ۱۳۸۶ -> دوقدم مانده به صبح


کلمات دیگر: